آوار شایعات بر سر پلاسکو
بعد از وقوع حادثه تاسف بار پلاسکو، متاسفانه شایعات زیادی در فضای مجازی شکل گرفت و گروهی بدون آن که به وضعیت روحی خانواده حادثه دیدگان، آتش نشانان و ... توجه کنند، شروع به شایعه سازی کردند.
برخی از این شایعات به حدی عجیب و شگفت انگیز بودند که پاسخ دادن به آنها چندان منطقی به نظر نمی رسد اما در مقابل، برخی از این شایعات، در واقع سوالاتی بودند که چون در آن شرایط اضطراری کسی به آنها پاسخ نداد، به صورت شایعه خودشان را نشان دادند. در این مطلب به تعدادی از این شایعات پرداختیم و حقیقت آنها یا دروغین بودن شان را بررسی کرده ایم.
شایعه 1 و 2
54 متر از سطح زمین بالاتر و تنها دو متر با ساختمان آتش گرفته فاصله داشت، با تمام وجود تلاش می کرد تا همکاران گیر افتاده در آتش را نجات بدهد اما ناگهان همه چیز آوار شد روی سرش. حتی خودش هم فکر نمی کرد جان سالم از این عملیات به در ببرد اما یک معجزه زندگی اش را نجات داد. «سعید کمانی» از لحظه هایی می گوید که پلاسکو روی سرش خراب شد.
از چه زمانی در محل حادثه حاضر شدی؟
- حول و حوش ساعت 8:15 دقیقه به ما خبر داده شد که باید به عنوان نیروی کمکی با یک بالابر به سمت پلاسکو برویم. ما در ایستگاه 100 واقع در منطقه دهکده المپیک خدمت می کردیم اما خیلی زود خود را به موقعیت نزدیک کردیم اما از زمانی که به خیابان ولیعصر رسیدیم با منظره غیرقابل توصیفی روبرو شدیم. خیابان ها و مسیر به شدت شلوغ بود. مردم به سمت ما سنگ پرت می کردند و فحاشی می کردند.
چرا؟
می گفتند سوخت، دیر آمدید. حتی چند نفر سعی کردند در ماشین را باز کنند و راننده ماشین را بیرون بکشند و کتک بزنند بدون آن که بدانند ما به عنوان نیروی کمکی از کجا آمده ایم. مردم فکر می کردند ما از ایستگاه یک یعنی حسن آباد آمده ایم و نمی دانستند که ما از دهکده المپیک به محل حادثه رسیده ایم. من در راه به همکارم می گفتم این مرندم اگر کمی اطلاعات خود را بالا می بردند می فهمیدند که وقتی یک مکانی آتش مهیب می گیرد، ایستگاه واقع در آن منطقه از دیگر ایستگاه ها هم کمک می گیرد.
چند نفر از ایستگاه 100 به محل رفتند؟
- دو نفر، من و همکارم «محمود باقری». فکرش را بکنید اگر یکی از سنگ هایی که به سمت ما پرتاب می شد، به سر و صورت ما می خورد دیگر نمی توانستیم به همکاران مان کمک کنیم.
از لحظه آوار شدن پلاسکو بگو.
- من در ارتفاع 54 متری در داخل سبد بالابر در حال خاموش کردن آتش بودم که یک انفجار باعث شد طبقه یازدهم ریزش کند. من به چشم خود همکارانم را دیدم که در میان آتش و آوار به طبقه پایین سقوط کردند اما به کارم ادامه دادم و سعی کردم آتش را خاموش کنم که انفجارهای پشت سر هم مساختمان را لرزاند.
انفجارها عمدی بود؟ شایعه ای در فضای مجازی منتشر شد که این انفجارها عمدی بوده است؟
- عمدی؟ این ساده لوحانه ترین شایعه ای است که می شود شنید. ما کارمان حریق است و سال هاست فرق انفجار کپسول گاز و کندانسور کولر گازی را می فهمیم. بیشتر انفجارها به خاطر همین ها بود.
چه شد که ساختمان فرو ریخت؟
- از آنجا که احتمال ریزش داده شده بود، فرمانده اعلام کرد که ساختمان باید تخلیه شود. از همکارانم خواسته شد که از ساختمان اصله بگیرند اما عده ای گیر کرده بودند، مخصوصا فنس کشی مقابل پنجره های ساختمان باعث شد تعدادی از همکارانم آنجا حبس شوند. من و محمود باقری موفق شدیم پنج نفر از همکاران مان را به وسیله بالابر از ساختمان بیرون بیاوریم. همکاران مان مقابل چشمان مان بودند و نمی توانستیم فاصله بگیریم. در حال کمک بودم که ناگهان انفجار آخر رخ داد. در بی سیم گفتم محمود سبد را بکش عقب.
چند متر از ساختمان فاصله داشتی؟
- دو متر فاصله داشتم. آوار روی سرم ریخت. ستون خیلی بزرگی به سمت صورتم آمد و محمود نیم متر من را عقب کشید. با خودم گفتم تمام شد اما در کمال تعجب مسیر ستون آهنی تغییر کرد و به سبد برخورد کرد و به پایین رفت. همان لحظه بود که فریاد زدم «محمود». می دانستم اگر ستون به ماشین برخورد کند همکارم کشته می شود.
برخورد کرد؟
- بله. ماشین تکان های شدیدی خورد آنقدر که با کمر به سبد خوردم و دوباره با زانو به قسمتی دیگر از سبد افتادم. موقعیت بسیار وحشتناکی بود، فکر می کردم ماشین چپ می کند و من از 54 متری سقوط می کنم. همه جا دود بود، صدای مردم را می شنیدم. در بی سیم گفتم محمود من را بکش پایین اما از محمود پیامی نگرفتم. چندین بار این پیام را به همکارانم دادم اما باز هم خبری نشد. نفسم گرفت. چند ثانیه کف سبد نشستم و تمرکز کردم و بعد تصمیم گرفتم بروم پایین.
از پله های کناری بالابر؟
- بله، اما پله ها به صورت کاملا صاف قرار گرفته بود و پایین آمدن وسط آن همه دود و آوار از 54 متر ارتفاع، کار رعب آوری بود. چند پله مانده بود به سطح زمین برسم که ناگهان جسد فردی را دیدم که از وسط به دو نیم تقسیم شده بود.
یعنی جسد یک آتش نشان بود؟
- من روی همان پله ها بودم که فکر کردم بدن همکارم است. فکر کردم ستون آهنی به او برخورد کرده اما وقتی به سمتش رفتم متوجه شدم بدن یک مانکن است. خدا را شکر کردم و شبیه دیوانه ها فریاد زدم «محمود» که ناگهان همکارم را با سر و صورتی خونی دیدم.
از ماشین بیرون آمده بود؟
- حساس ترین جای ماشین های برنتو، جک های ماشین است و ماشین با سقوط آوار بارها تکان خورد، امکان چپ شدن آن زیاد بود. زمانی که آوار و آهن روی ماشین ریخته بود، شیشه های ماشین شکسته و به سر و صورت محمود ریخته بود، برای همین مجبور شده بود از ماشین پیاده شود اما تا من را دید به سرعت دوباره سوار ماشین شد اما ماشین صدمه زیادی دیده بود و نمی شد با آن عملیات را ادامه داد.
خودت هم آسیب دیدی؟
- از ناحیه کمر و زانو آسیب دیدم و جراحت های مختصری هم روی سر و صورتم داشتم.
عکسی از تو روی بالابر در فضای مجازی منتشر شده بود که شهید شده ای.
عکسی از یک بالابر منتشر شده بود که این عکس اصلا عکس من نبود. مضمون آن عکس هم این بود که برای آتش نشانی که بالای این بالابر بود دعا کنید، زیر آوار مانده است. موقعیت من خیلی ترسناک تر و دلهره آورتر از آتش نشانی بود که در بالابر عکسش به جای من پخش شده بود. شاید اگر عکاسی در آن لحظه عکسی از موقعیت ثبت می کرد، مردم امروز عمق فاجعه را درک می کردند اما همین عکس باعث شد مادرم فکر کند حتی صدای من دروغ است.
می گفتم مادر، من سعید هستم. می گفت دروغ می گویی. دلهره باعث شده بود صدایم را تشخیص ندهد. اقوام و دوستانم هم نگران بودند. به همین خاطر عکسی از خودم گرفتم و در صفحه شخصی ام در فضای مجازی منتشر کردم و اعلام کردم که زنده ام ولی چند دقیقه بعد دیدم با نام من، ده ها صفحه تقلبی درست شده است. باورم نمی شد که این کاربران ایرانی باشند مگر می شود چنین مصیبتی به جامعه ما وارد شود و افرادی دنبال سودجویی باشند؟
شایعه 3
فرمانده زیر آوار ماند
«فرمانده زیر آوار ماند.» این جمله ای بود که بچه های ایستگاه یک با اشک فریاد می زدند. چند دقیقه بعد از اولین انفجار، «فخرالدین گودرزی» در حالی که وضعیت جسمی خوبی نداشت از دل آتش بیرون آمد و در همان لحظات بود که پلاسکو آوار شد. فرمانده ایستگاه یک آتش نشانی در این مصاحبه از آنچه بر او زیر آوار گذشت می گوید.
وقتی اولین ریزش در ساختمان پلاسکو رخ داد شما کجا بودید؟
- در طبقه یازدهم در حال اطفای حریق بودیم که ریزش کرد. حدود سه طبقه خراب شد و همراه با آوار پایین آمدیم. از ایستگاه خودمان «محسن» و «فریدون» را دیدم که زیر آوار ماندند. تا کمر زیر آوار بودم. از درد شدید لگن و پایم فهمیدم که از ناحیه کمر به پایین دچار مشکل شده ام. احتمال شکستگی در ناحیه پا و لگن را دادم اما با خودم گفتم بگذار اگر قرار است بمیرم حداقل جنازه ام را زود پیدا کنند تا خانواده ام چند روز زجر نکشند.
چطور از میان آوار بیرون آمدید؟
- سنگینی کپسول اکسیژن نمی گذاشت خوب حرکت کنم. ماسک اکسیژن را باز کردم. به زور توانستم خودم را از وسط آوار بیرون بکشم. سعی کردم به سمت پنجره بروم تا خودم را به بیرون پرت کنم که دیدم نردبان به سمت پنجره طبقه هفتم آمد. دقیقا همان پنجره ای که من می خواستم خودم را از آن پایین بیندازم. اپراتور از پایین نردبان را هدایت می کرد. سوار نردبان شدم و با هر سختی که بود به پایین ساختمان رسیدم. در تمام لحظاتی که روی نردبان بودم با خودم می گفتم کپسول اکسیژن فقط 45 دقیقه آن هم با تنفس عادی جوابگوست. خدا کند فریدون، محسن و سایر همکارانم از ایستگاه های دیگر دوام بیاورند.
انفجار چند ثانیه بعد از رسیدن شما به پایین ساختمان صورت گرفت؟
- درست همان لحظه ای که من پایم روی زمین رسید، ساختمان منفجر شد. وضعیت روحی ام خیلی بد بود. بلند داد می زدم بچه های تیمم زیر آوار مانده اند، نام محسن و فریدون از زبانم نمی افتاد. همکاران اورژانس به سرعت من را به بیمارستان بردند. متخصصان همانطور که خودم فکر می کردم گفتند که از ناحیه لگن و دو پا دچار شکستگی شدیدی شده ام.
مکان حضور محسن و فریدون را به همکاران تان گفتید؟
- بله. همانجا سر صحنه حادثه. بعد از آن هم هر چند دقیقه یک بار اخبار را از بچه ها می گرفتم. خیلی از آتش نشان ها آسیب دیده بودند که بعد از درمان دوباره سر صحنه حادثه پلاسکو حاضر شدند و خدمت کردند اما من نتوانستم دوباره به محل حادثه برگردم و این موضوع خیلی ناراحتم کرد.
همسر شما هم یک آتش نشان است، آیا او هم بعد از شنیدن خبر برای پیگیری وضعیت شما به سمت محل حادثه آمده بود؟
- ببینید آتش نشان می داند وقتی حادثه ای رخ می دهد، خلوت بودن آن منطقه به روند کاری شان کمک می کند به همین خاطر سعی کرده بود حرفه ای با این قضیه برخورد کند اما بگذارید گلایه کنم از مردم و ازدحام شان در منطقه و حتی در ساختمان. من و هم تیمی هایم چندین بار کسبه را از مغازه ها بیرون کردیم و به آنها گفتیم که موقعیت حساس است. حتی به یاد دارم کار به خواهش و تمنا رسیده بود.
ساختمان را خالی می کردیم و می رفتیم دنبال خاموش کردن حریق که دوباره می دیدیم کسبه وارد مغازه ها شده اند. من خودم شانه های مردی را گرفتم و گفتم آقا خطرناک است برو بیرون و در جواب جمله ای ناراحت کننده ای شنیدم. او به من گفت: «در طبقات پایین آب نریزید. مغازه ها پر از آب شده است.
ما اینجا کلی چک و مدرک داریم.» شاید باورش سخت باشد اما کسانی که باعث شدند امروز محسن و فریدون زیر آوار باشند و هنوز جسدشان پیدا نشود «برخی» و تاکید می کنم «برخی» از کسبه پلاسکو بودند. اگر پلاسکو تخلیه می شد زودتر حریق خاموش می شد و شاید هیچ انفجاری صورت نمی گرفت. اگر مردم در خیابان های اطراف ازدحام نمی کردند، نیروهای کمکی زودتر به ما می رسیدند و حریق زودتر خاموش می شد. ازدحام مردم در آن منطقه جان خیلی ها را گرفت.
شایعه 4
گاوصندوق های پلاسکو را کجا می برند؟
پس از حادثه دلخراش ساختمان پلاسکو و گرفتار شدن تعدادی از آتش نشانان، عملیات آواربرداری برای بیرون آوردن افراد گرفتار آغاز شد. از آنجا که ساختمان پلاسکو یک مجتمع تجاری بود و مغازه دارها اسناد و مدارک مهم خود را در گاوصندوق نگه می داشتند. در جریان عملیات آواربرداری تعداد زیادی از این گاوصندوق ها از میان آهن پاره ها و ستون های در هم تنیده شده پیدا شد. از اینجا پای پلیس به ماجرا باز شد و سردار ساجدی نیا رییس پلیس پایتخت اعلام کرد در محل حادثه، محل موقتی برای نگهداری از گاوصندوق های کشف شده در نظر گرفته شده است.
وی در ادامه گفت به محض پیدا شدن گاوصندوقی در محل حادثه تیمی از ماموران نیروی انتظامی که در محل حضور دارند، آنها را به محل موقتی منتقل و سپس به اداره پلیس آگاهی انتقال می دهند. پس از آن نیز صاحبان گاوصندوق ها می توانند با مراجعه به اداره آگاهی واقع در خیابان وحدت اسلامی با ارائه مدارک مورد نظر، گاوصندوق خود را تحویل بگیرند.
شایعه 5
کسبه زیادی جان باخته اند
پس از حادثه پلاسکو مدام اخبار ضد و نقیضی از افراد گرفتار شده در زیر آوار منتشر شد. گاهی وقت ها آمارهای عجیب و غریبی درباره افراد گرفتار شده در زیر آوار در شبکه های اجتماعی منتشر می شد اما سوال این بود که به غیر از 15 آتش نشان، چند نفر از مردم عادی زیر آوار گرفتار شده اند؟
در حالی که به گفته جلال ملکی، سخنگوی آتش نشانی، به غیر از آتش نشانان حداکثر 10 نفر از مردم نیز زیر آوار گرفتار شده اند، در پنجمین روز از عملیات آواربرداری خبرهایی از پیدا شدن اجساد چهار شهروند در خبرگزاری ها منتشر شد و هنوز جستجو برای یافتن پیکر بقیه افراد گرفتار در زیر آوار ادامه دارد.
از سویی سردار محمدیان رییس پلیس آگاهی تهران بزرگ می گوید از روز حادثه چند خانواده به پلیس مراجعه و از ناپدید شدن عزیزان شان خبر داده اند. خانواده های افراد ناپدید شده در حادثه پلاسکو می توانند با در دست داشتن مدارک شناسایی به اداره یازدهم پلیس آگاهی واقع در خیابان وحدت اسلامی مراجعه و پیگیر ماجرا شوند.
شایعه 6
آمار کشته ها زیاد است؛ گونی کشیده اند!
از روز سوم عملیات آواربرداری پلاسکو ماموران دور محل آواربرداری را با گونی محصور کردند. در این شرایط شایعاتی مطرح شد از جمله این که امدادگران به اجساد زیادی رسیده اند و حالا قصد دارند آنها را از معرض دید مردم و خبرنگاران پنهان کنند اما حقیقت ماجرا چه بود؟
به گفته علی قنبرلو، از عکاسان حاضر در محل آواربرداری، وقتی قسمتی از آوار برداشته شد و این احتمال مطرح شد که اجساد آتش نشانان پیدا شوند، ماموران به دلیل این که مبادا فیلم و عکسی از اجساد منتشر شود و با انتشار آنها در شبکه های مجازی قلب خانواده های شان به درد بیاید، شروع به خارج کردن خبرنگاران و عکاسان از محل آواربرداری کردند و دور آن منطقه را هم محصور کردند تا در صورت بیرون کشیده شدن جسدی، تصویری از آن در شبکه های اجتماعی منتشر نشود. این که گفته می شود اجساد زیادی در آن محل پیدا شده و به همین دلیل ماموران شروع به کشیدن گونی در آنجا کرده اند کاملا شایعه و کذب است.
شایعه 7
آتش نشان ها نردبان بلند نداشتند
چرا آتش نشانی از نردبان های بلند برای اطفای حریق پلاسکو استفاده نکرد؟ این یکی دیگر از سوالاتی بود که در شبکه های اجتماعی مطرح شد. جلال ملکی سخنگوی آتش نشانی در این باره مین گوید بلندترین نردبان ها و بالابرهای دنیا 54 متری هستند و هنوز جایی که اعلام کرده باشد در حال استفاده از نردبان های بلندتر است وجود ندارد.
حال آن که در آتش نشانی تهران، هفت نردبان 54 متری و 23 دستگاه بالابر 32 متری وجود دارد و از آنها در عملیات های مختلف استفاده می کنیم. در روز حادثه نیز چهار دستگاه نردبان 54 متری برای اطفای حریق پلاسکو اعزام و به کار گرفته شد و این که گفته می شود از نردبان بلند استفاده نکردیم، به هیچ وجه صحت ندارد.
شایعه 8
اگر واترگان بود، آتش زود خاموش می شد
حادثه پلاسکو، بازتاب گسترده ای در خبرگزاری های داخلی و خارجی و حتی فضای مجازی داشت. در این میان سوال های زیادی مطرح شد. به طور مثال چرا آتش نشانی در زمان اطفای حریق از واترگان یا همان هلی کوپتر آب پاش استفاده نکرده یا این که به خاطر ممنوع بودن منطقه حادثه، اجازه پرواز به هلی کوپتر داده نشده است.
جلال ملکی سخنگوی آتش نشانی تهران به این سوال اینطور پاسخ می دهد: «آتش نشانی هلی کوپتر ندارد. یعنی هیچ کدام از آتش نشانی های کشور هلی کوپتر ندارند و این مسئله هیچ ربطی به منطقه پرواز ممنوعه بودن منطقه حادثه ندارد. در همه جای دنیا استفاده از هلی کوپتر یک مکان و فضای باز برای عملیات می خواهد و در حادثه آتش سوزی پلاسکو، عملا استفاده از هلی کوپتر فایده ای نداشت چرا که امکان آب پاشی در فضای محدود برای هلی کوپتر وجود ندارد.»
وی ادامه می دهد: «ما سابقه استفاده از هلی کوپتر هلال احمر را در جریان اطفای حریق انبارهای نفتی جنوب تهران داشتیم. در این عملیات یک وسعت چند هکتاری وجود داشت که بخشی از آن آتش گرفته بود و فضای مناسبی برای اطفا با هلی کوپتر داشتیم. اگر هلی کوپتر از یک حد مخصوص پایین تر بیاید پره های هلی کوپتر کوران هوایی را ایجاد کرده و هوا و اکسیژن زیادی را به آتش می دمد و باعث شعله ور بیشتری می شود.
از طرفی اگر هلی کوپتر بخواهد از ارتفاع بالا اقدام به تخلیه آب کند نمی تواند دقیقا آب را به منطقه محدود بپاشد. تجربه ثابت کرده است اگر هلی کوپتر آب را از ارتفاع 1000 متری رها کند تا به نقطه اصلی برسد 200 متر منحرف خواهد شد و به نقطه اصلی پاشیده نمی شود. مخصوصا اگر مثل این روزها باد و نسیم هم وجود داشته باشد.»
سخنگوی ستاد بحران پلاسکو ادامه می دهد: «به همین خاطر است که می گوییم در شهرها هلی کوپتر اگر در زمان آتش سوزی خیلی پایین پرواز کند باعث افزایش آتش خواهد شد و اگر از بالا آب را رها کند، قطعا تاثیری نخواهد داشت. این موضوع در کمیته عملیاتی بررسی شده بود و در نهایت به این نتیجه رسیدیم که در این عملیات امداد و اطفای آتش از زمین، بهترین روش است.»
شایعه 9
پایان کار پلاسکو کجاست؟
مهندس پژمان پشمچی زاده معاون شهرسازی و معماری شهرداری تهران در این باره می گوید: «مجوز احداث ساختمان پلاسکو در سال 1337 صادر شد و این ساختمان تا سال 41 در حال احداث بود اما هرگز از شهرداری گواهی پایان کار دریافت نکرد چرا که این ساختمان بلندمرتبه مطابق با استانداردهای خارجی زمان خود ساخته شده و دارای اسکلتی فلزی بوده و بیشتر مصالح به کار رفته در آن وارداتی بودند اما با این حال این ساختمان به لحاظ ایمنی مشکلات زیادی داشت.»
به گفته پشمچی زاده این سازه مدرن پایتخت در زمان خود سروصدای بسیاری کرد و قامت آسمانخراش آن و آسانسورهای تعبیه شده در این ساختمان توجه خیلی ها را به خود جلب کرد.
«طرح پلاسکو خارجی و اکثرا مصالح فولادی استفاده شده در آن وارداتی بود. احداث این ساختمان نیز توسط پیمانکاران خارجی انجام شد اما ساختمان پلاسکو با همه زیبایی و شکوهش هیچ پایان کاری دریافت نکرد.»
در همین رابطه صابر پیربرناش کارشناس ارشد سازمان نظام مهندسی نیز می گوید: «این سازه در سال 41 ساخته شد اما سازمان نظام مهندسی فعالیت خود را از سال 74 آغاز کرد بنابراین در آن زمان سازمان نظام مهندسی وجود نداشت که بخواهد نظارتی بر فعالیت های صورت گرفته در این ساختمان داشته باشد.»
به گفته پیربرناش زمانی که عمر یک ساختمان به بیش از 50 سال برسد، باید مقاوم سازی شود. یعنی باید بهسازی و بازسازی برای ساختمان هایی که عمر بالایی دارد، مطابق با شرایط و نیازهای جدید آنها اعمال شود تا کمتر در معرض حوادث تلخ مثل حادثه پلاسکو قرار بگیرند: «در واقع در حادثه پلاسکو خیلی از مشکلات مثل عدم وجود سیستم اطفای حریق، قدیمی بودن ساختمان، عدم بهسازی و بازسازی المان های سازه ای و عدم وجود پله های اضطراری دخیل بوده اند.»
کارشناس ارشد سازمان نظام مهندسی معتقد است که اگر سیستم اطفای حریق در ساختمان پلاسکو وجود داشت میزان حادثه کمتر می شد.
شایعه 10
سرقفلی ها از بین رفت
با عبدالصمد خرمشاهی وکیل زبده دادگستری درباره سرنوشت چک های سوخته گپ زدیم و دو سوال مهم و اساسی که در این زمینه وجود دارد را از او پرسیدیم.
1. تکلیف اسناد مالکیت، چک ها و سفته هایی که سوختند چه می شود؟
یکسری اسناد هستند که از بین رفتن آنها به سادگی قابل جبران است؛ مانند اسناد مالکیت، شناسنامه، کارت ملی، گواهینامه و ... برای دریافت اینها می توان از طریق اداره های مربوطه اقدام کرد و المثنی و رونوشت شان را گرفت اما اسنادی مانند چک و سفته را که هیچ کجا ثبت نمی شوند و فقط بین افراد دست به دست می چرخد، نمی شود از هیچ طریقی پیگیری کرد.
تنها چیزی که این وسط وجود دارد انصاف و وجدان طرفی است که چک یا سفته را صادر کرده و می داند که بدهکار است. این فرد باید دینش را بپردازد و به شخص بگوید که قبول دارد به او بدهکار است. متاسفانه در این بین می توان فقط به ذات آدم ها اکتفا کرد.
2. تکلیف سرقفلی ها چه می شود؟
سرقفلی یا حق پیشه چیزی است که هیچ وقت از بین نمی رود حتی اگر مانند حادثه پلاسکو کل ساختمان بسوزد. اگر این ساختمان مجدد ساخته شود، اولویت با کسانی است که قبلا در آنجا حق مالکیت داشتند و این حق باید دوباره برگردد اما اگر ساختمان ساخته نشود، اشخاص می توانند از طریق مراجع قانونی این ماجرا را پیگیری کنند.
شایعه 11
سگ امداد کشته شد
«اسماعیل اسکندری» تنها سرمربی تیم آنست و رییس اداره سگ های زنده یاب سازمان هلال احمر جزو کسانی بود که از ابتدای عملیات «پلاسکو» همراه با تیم سگ های تجسس در محل حادثه حضور پیدا کرد و از نزدیک شاهد آواربرداری و کشف جسد شهدای آتش نشان بود. با اسکندری در چهارمین روز عملیات پلاسکو از ماموریت تیم آنست پرسیدیم.
عملیات پلاسکو پر از شایعه بود. آیا خبر سوخته شدن و مردن سگ زنده یاب در آتش سوزی پلاسکو حقیقت داشت؟
- خیر، من در یکی از ضلع های دیگر پلاسکو در حال عملیات بودم که این خبر را شنیدم. مثل این که در یک کانال تلگرامی مطرح شده بود، نمی دانید چه حالی پیدا کردم. وحشت زده و سراسیمه به سمت نیروهای دیگرم که در موقعیت دیگری بودند دویدم و خوشبختانه آنجا بود که فهمیدم خبر دروغ بوده است. این کاش مردم می دانستند این اخبار کذب چقدر روی روحیه امدادگران، آتش نشان ها و خانواده مفقودین تاثیرگذار است. باور کنید ما امدادگران هم زمانی که در حال استراحت هستیم همان اخباری را می خوانیم که شما ممی خوانید و این شایعات به شدت روی ما تاثیر می گذارد.
قضیه «رکس» چه بود؟
- رکس یکی از سگ های بسیار خوب تیم من است که در منطقه پیشوا همراه با مربی اش سید مجتبی کبودانیان خدمت می کند. رکس در بامداد روز جمعه به خاطر وجود دود فراوان در محل جستجو، چشمش به میلگرد برخورد کرد و آسیب دید. این سگ در حال حاضر موقعیت خوبی دارد و مشکلش رفع شده است.
خیلی از کاربران در فضای مجازی گفتند که سگ های نجات به خاطر نشت گاز نمی توانند به جستجو ادامه بدهند. نشست گاز می تواند در روند کاری سگ ها تاثیرگذار باشد؟
- خیر، به هیچ وجه. سگ ها بوها را تفکیک شده می فهمند. اینطور نیست ک ه بوها با هم مخلوط شود و آنها را سردرگم کنند. باید در این باره بگویم این هم از همان شایعاتی بود که اصلا تایید نمی شود.
پس دلیل کندی در روند عملیات سگ های شما چه بود؟
- چه در ایران و چه در اروپا و آمریکا، به محض آتش سوزی، سگ ها روند کاری شان کند می شود. آنها هم موجود زنده هستند و پاهای شان در آتش می سوزد، به همین خاطر سعی می کنند به سمت آتش نروند. شاید باورتان نشود اما در همان ابتدای ماموریت پلاسکو، یکی از هم تیمی های آلمانی من، از این کشور که یکی از بزرگ ترین کشورها در عرصه تربیت سگ های زنده یاب است تماس گرفت و گفت فیلم های پلاسکو را دیده است و به من هشدار داد که موقعیت بسیار خطرناک است.
او تاکید می کرد اگر به تیمت فشار زیادی بیاوری ممکن است سگ هایت را در آتش و دود از دست بدهی. مردم باید بدانند هیچ سگ زنده یابی نمی تواند روی آتش، انسان زنده ای را پیدا کند. پلاسکو موقعیت بسیار بدی برای جستجو و نجات داشت اما در همین موقعیت خطرناک به محض این که راهی پیدا می کردیم که می شد در آنجا حرکت کرد با سگ ها جستجو را شروع می کردیم.
چه زمانی به محل حادثه رسیدید؟
- از دقیقه اول عملیات در سر صحنه حضور داشتم. 14 قلاده سگ جستجو و نجات هم در صحنه حادثه مشغول انجام ماموریت بودند.
سگ های جستجو فرق بین جسد یا فرد زنده را متوجه می شوند؟
- سگ های ما با شنان دادن حرکاتی از خودشان به مربی می فهمانند که چه چیزی زیر آوار مانده است. حرکات و صدای خاص سگ ها، مربی را از آنچه زیر زمین است مطلع می کند. برای مثال مربی ها از حرکات فیزیکی، نوع پارس کردن و ... یک سگ متوجه می شوند که آیا حیوان تعجب کرده است، فرد زنده ای زیر آوار است یا حتی آوار در حال ریزش است.
شایعه 12
پله های اضطراری بسته بود
ساختمان پلاسکو خیلی از موارد ایمنی را در اختیار نداشت. گرچه سازه فلزی ساختمان وارداتی بود اما ضد حریق نبود و مقاومت خوبی در برابر حریق نداشت. معاون شهرسازی و معماری شهرداری تهران اعلام کرد که فعالیت مجموعه پلاسکو و کارگاه های تولیدی حاضر در آن، با نوع استانداردهایی که باید در ساخت پلاسکو لحاظ می شد ناسازگار بود.
انباشت حجم وسیعی از مواد اولیه، مسدود شدن راه های ارتباطی و همچنین تجمع ضایعات مواد مصرفی در راه پله ها سختی کار را در زمان وقوع حریق بیشتر کرد. البته پیش از وقوع این حادثه اخطارهایی از سوی شهرداری و آتش نشانی به مدیران ساختمان داده شده بود که با رعایت مسائل ایمنی، شاید می شد از شدت حادثه کم کرد.»
یکی از مدیران سابق پلاسکو می گوید که در طبقات پلاسکو تابلوی آتش نشانی که مجهز به شیلنگ آب بود و در بعضی از طبقات نیز کپسول آتش نشانی وجود داشت. او می گوید:
«زمانی که من عضو هیئت امنای پلاسکو بودم، بعد از هشدارهای سازمان آتش نشانی، شلنگ های آب داخل تابلوهای آتش نشانی را که در هر طبقه دچار پوسیدگی شده بود تعویض کردیم و در بعضی از طبقات هم کپسول اطفای حریق قرار دادیم. همچنین برای نصب پله اضطراری نیز اقدام کردیم و تصمیم بر این شد که در بخش شرقی ساختمان که سمت مسجد هدایت بود و محوطه بازی در آنجا وجود داشت پله را نصب کنیم اما صاحب این پارکینگ با درخواست ما مخالفت کرد و هیچ وقت پله های اضطراری نصب نشد.»
منتشرشده در
اجتماعی
برچسبها
بیشتر بخوانید راستین آنلاین
نظر دادن
لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت، «راستین آنلاین» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.