پیچیدگیهای مسائل فرهنگی و اجتماعی و راه حلهای ما !

در روزهای اخیر در دو برنامه با موضوعات فرهنگی و اجتماعی حضور داشتم و مطالب ارائه شده در این دو برنامه ذهنم را سخت به خود مشغول کرده است.

برنامه نخست با موضوع حقوق شهروندی و با سخنرانی یکی از مدیران فرهنگی شهر شیراز بود. بگذریم که در این برنامه از هر چیزی صحبت شد به جز حقوق شهروندی. از سبک زندگی، تمدن نوین اسلامی و ... بحث شد و به صورت گذرا برخی اصول قانون اساسی مرتبط با حقوق فردی و اجتماعی نیز قرائت شد.

از انصاف نباید گذشت که وقت کافی نیز در اختیار سخنران نبود تا شاید بتواند موضوع مهم حقوق شهروندی را نیز طرح کنند. اما نکته قابل تاملی که در این جلسه مطرح شد پرداختن به سبک زندگی آپارتمان نشینی به عنوان یک علت مهم معضلات فرهنگی جامعه ایرانی بود. سخنران محترم آپارتمان نشینی را به غارنشینی تعبیر میکرد و این نوع سبک زندگی را بازگشت به عصر غارنشینی می دانست. البته راه حلی نیز برای اصلاح این سبک زندگی غلط!!! ارائه نکرد.

اما منطقا می توان نتیجه گرفت که چاره کار از نظر ایشان در فرم ایده آلش ترک آپارتمان نشینی است. حال سوال این است که چنین راهکاری اولا چقدر عملی است و ثانیا چه تحلیل قابل اتکایی وجود دارد که بتوان با توجه به آن تضمینی برای توفیق این ادعای بزرگ و مطلوبیت آن باشد؟

 برنامه دوم همایش جامعه عشایری بود با موضوع پیشگیری از اعتیاد به عنوان یک آسیب اجتماعی بزرگ.  در این جلسه تعدادی از مدیران ارشد استان حضور داشتند که از منظرهای متنوعی به آسیب شناسی این پدیده پرداختند. از مراقبتهای خانواده، مسئولیت پذیری اجتماعی، اهمیت و تقدم پیشگیری در مقابل درمان و مقابله انتظامی و ... به عنوان راه حلهای موثر صحبت شد.

 اما نکته عجیبی که در این همایش از سوی برخی از مدیران فرهنگی و اجتماعی به عنوان راه حل بحران اعتیاد مطرح شد بازگشت به ایل بود. اینکه بخش بزرگی از بحران اعتیاد را به فروپاشی سنتهای دیرپای جامعه ایرانی نسبت دهیم موضوعی قابل قبول و منطقی است. اندیشمندان صاحب نامی هم این موضوع را مطرح کرده اند که از بین رفتن سنت ها و زندگی سنتی وضعیتی را بوجود می آورد که مستعد بحرانهای اجتماعی و روان شناختی است. اما پرسش مهم این است که مگر می شود نظام ایلی و عشیره ای را احیاء کرد. اصولا آیا چنین نگرشی به مسائل اجتماعی نوعی تفکر ارتجاعی و واپس گرا نیست؟ در ثانی همچون مورد اول چه تحلیل و تضمینی برای موفقیت چنین طرحی، به فرض امکانپذیر بودن، وجود دارد؟ سوالهای دیگری نیز می تواند مطرح شود و پاسخ شایسته ای از این ادعاها دریافت نکند. اما آنچه محرک این قلم برای روایت این دو ادعاست نگرانی از مسائل مختلف فرهنگی و اجتماعی جامعه و نبود راه حلهای متناسب با آنهاست. واقعیت این است که این گونه مسائل از پیچیدگی  بسیار زیادی برخوردارند و طبیعتا راه حلهای ما نیز باید به همان نسبت پیچیده باشند. ارائه راه حلهای!!! ساده نشاندهنده نداشتن طرح و ایده مناسب فرهنگی و اجتماعی و نوعی بی برنامگی است.

 ترک زندگی آپارتمان نشینی در شرایط فعلی نه ممکن است و نه اساسا این ایده طرحی فرهنگی است. بازگشت به ایل نیزهمین طور!

 در مورد ایل می توان صحبت از ظرفیتهای موجودش نظیر موسیقی و  نوع پوشش شاد آن برای ترویج شادی در جامعه استفاده  کرد و با آن به جنگ اعتیاد رفت اما بازگشت به روابط سلسله مراتبی ایل مدتهاست که از بین رفته است. باید تلاش کنیم برای مسائل پیچیده فرهنگی و اجتماعی راه حلهای مناسب و متناسب ارائه دهیم و خیال خود را با ساده سازی مشکل و ادعاهای غیرممکن راحت نکنیم.باید به صاحبنظران و محققین فرصت بیشتری دهیم.

عباد اله همتی دشتکی- جامعه شناس

انتهای پیام /  عباداله همتی دشتکی
4031 کلیک ها  پنج شنبه, 09 دی 1395 04:59
این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)

نظر دادن

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت، «راستین آنلاین» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بالا