طالبان در مرز

بیش از دو سال است که این گروه تروریستی زمام امور  افغانستان را طی توافقی پنهان و عمیقا مشکوک با امریکا در دست دارد.
در طول این دو سال جمهوری اسلامی ایران همواره تلاش کرده است با امارت اسلامی از در صلح و دوستی در آید اما پیداست که این حکومت خودخوانده سر سازش با منافع ملی ایران را نداشته و می کوشد با دردسرآفرینی گاه و بیگاه کشور را به ورطه جنگ و ستیز در مرزهای شرقی بی اندازد. از حقآبه گرفته تا درگیری های مداوم در مرز و آزار و اذیت شیعیان افغانستان عمده اختلاف میان دو کشور را فراهم آورده است. گویی امارت اسلامی طبق دستور العملی از پیش تعیین شده قصد دارد مرزهای شرقی ایران را ناامن کرده و تمرکز از مسائل بسیار حساس تر از خود را بردارد. مباحثی چون نیرو و خط مقاومت، ژئوپلتیک خلیج فارس و نفوذ اسرائیل در مرزهای ایران...

پیداست این تحرکات آغاز یک پروژه بسیار خطرناک بوده که می رود جمهوری اسلامی را سالها با معضلات عمیقا امنیتی درگیر سازد. سعه صدر بیش از اندازه جمهوری اسلامی در مقابل نافرمانی ها و عرض اندام های برخی از فرماندهان طالبان می رود تا بسیاری را در این گروه به این باور برساند که ایران به دلایلی توان مقابله جدی با این گروه پیشتر تروریستی را ندارد.

این خطر بیخ گوش ایران خواهد توانست منافع ملی اش را اگر چه نه به آن حد و حدودی که اسرائیل در نزدیکی مرزها توانمندی اش را بلقوه داراست، به صورت جدی خدشه دار سازد. مقابله با چنین گروه پارتیزانی و نه چندان یکپارچه و منسجم دشواری های خاص به خود را دارد و می طلبد آگاهانه به آن پاسخ در خور داده شود.

بی شک هنوز امریکایی ها صاحب نفوذ ویژه و دو چندانی در این گروه هستند و مادامی که جمهوری اسلامی تن به خواسته های امریکا ندهد این گروه نیز به عنوان اهرم فشار باقی خواهد ماند. می دانیم قطر، عربستان و امارات متحده عربی نیز از گذشته این گروه را مورد حمایت خود داشته اند؛ لذا آنها نیز دور اندیشی را کنار نگذاشته و این حکومت خودخوانده در افغانستان را تحت رصد دائم خود دارند تا به اقتضای زمان با حمایت خود در مقابل محور مقاومت تحت حمایت ایران دست به بالانس قدرت در منطقه بزنند.

هوشیاری ایران در نزدیک ساختن حکومت طالبان به خود اگرچه قابل فهم بوده و می توان درک کرد چرا ایران سعی بر ارتباط مستمر در جهت کنترل این گروه به غایت خطرناک دارد اما هرگز نباید فراموش کند که طالبان بستر مستعدی ست برای تقویت و تولید تروریسم سازمان یافته ای که این بار بسیار با برنامه تر بازگشته است.

درگیر کردن جمهوری اسلامی که به حق از سال ۲۰۱۱ به این سو سالانه بر نفوذ خود بر منطقه و جهان افزده است برنامه ای مدون و حساب شده می طلبیده است، که از این منظر طالبان می تواند مهره یا خر مهره ای قوی در برنامه ای امنیتی بلند مدت تصور شده باشد.
طالبان را نباید تنها یک گروه تروریستی به حساب آورد زیرا حالا این حکومت طرفداران زیادی در افغانستان را از آن خود کرده که بنای این پایگاه اجتماعی به پشتون بودن صاحبان قدرت در این گروه برمی گردد. طالبان می تواند درگیری در مرزها با مرزبانان ایرانی را رنگ و بوی ملی گرایانه زده و به خورد طرفدارانش در افغانستان دهد؛ که این خود زنگ خطری بزرگ برای کشوری ست که از هر سو تهدید را شدیدا احساس می کند.

هر گاه سخن از داعش به میان می آید تلنگری به ذهن زده شده و ناخوداگاه به سخنرانی سالهای پیش ترامپ می رود، آنجا که گفت: این امریکا بود که داعش را ساخت!
اگر این ادعای ترامپ را مبنای تحلیل اتفاقات اخیر قرار دهیم با کمی احتیاط می توان پیش بینی کرد که طالبان برساخته دیگری ست از فراموش خانه های امریکا که قصدی جز ناامن سازی محیط پیرامونی دشمنان و مخالفان در سر ندارد.

پرسش اینجاست که راه حل این معضل تازه پیدا شده چیست؟
آیا رویارویی جدی با این خلافات خودخوانده به مصلحت است؟

نهادهای تصمیم گیرنده و علی الخصوص شورای عالی امنیت ملی کشور باید با در نظر گرفتن واقعیتی چون طالبان در همسایگی کشور ریزبینانه و با مداقه بیشتر تحرکات آنان را پیگیری کرده و اجازه ندهد این گروهک خطرناک بر جسارت اش افزوده گردد. این سخن هرگز به معنای دخالت نظامی در مرزهای شرقی کشور نبوده چرا که ورود به هر نوع تخاصم در مرزهای کشور آرزوی دیرینه امریکا و اسرائیل بوده و خواهد بود.

فرستادن نیروهای زبده و آموزش دیده در مرزهای شرقی و رصد میدانی و اطلاعاتی لحظه ای و آنی دو کشور را کمتر وارد درگیری های مرزی خواهد کرد. توجه بیشتر به مرزهای شرقی کشور و ساختن موانع مشخص و مستحکم که از رو در رویی مرزبانان کشور با طالبان جلوگیری کند قطعا امر مطلوبی خواهد بود، چرا که این بهانه ی "آمدن به درون مرزهای دو طرف همسایه" را تا حد زیادی از بین خواهد برد.

دولت می تواند با انتقال هر چه سریعتر آب دریا به مناطق کمتر برخوردار استان های شرقی نیاز به آب را برطرف ساخته تا طالبان از اهرم آب برای بستن دست جمهوری اسلامی استفاده ننماید.

آشکار است که حکومت طالبان خواسته همه ی افغانستان نبوده و نیست و این خود می تواند مورد بهره برداری ایران قرار گیرد. جمهوری اسلامی می تواند آنگاه که به این باور رسید حکومت خودخوانده بیش از حد آزار دهنده شده است از تجارت با طالبان روی گردان شده یا علاقه بیشتری به رابطه با احمد مسعود در پنجشیر از خود نشان دهد.
انتهای پیام /  احمد روستا /کارشناس ارشد علوم سیاسی
3199 کلیک ها  پنج شنبه, 11 خرداد 1402 09:28
این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)

نظر دادن

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت، «راستین آنلاین» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بالا