سرجان ملکم لقب «سر» را برای خدماتش به دولت انگستان دریافت کرد و سالها در ایران و هند نماینده دولتش بود. او در نوجوانی داوطلب حضور در ارتش هندوستان شد. در زمان حضورش در هند فارسی را یاد گرفت. پس از فعالیت در هند عازم ایران شد. او تاریخ مفصلی درباره ایران نوشته است و قضاوتش درباره ایرانیها راهنمای بسیاری از اروپاییان، پیش از حضور در ایران بوده است.
توصیف ملکم از شیراز
محیط شیراز پر از باغ و باغچه است و من بین همه این باغها و باغچهها بازدید از باغ جهاننما را که به هنگام توقفم در شیراز در آن سکوت داشتیم و به نظرم از سایر باغها جالبتر است توصیه میکنم. این باغ، نزدیک آرامگاههای چهل تن و هفت تن و شاعر معروف حافظ قرار گرفته است.
این باغ با دیوارهای آجری و نسبتا بلند محصور است و در وسط آن ساختمان هشت گوش قرار دارد. گفته میشود این ساختمان کار آقا محمدخان، شاه سابق ایران و عموی اعلی حضرت کنونی است. نزدیک در ورودی، تالار بسیار زیبایی با چشماندازی دلپذیر از شهر شیراز و اطراف آن برپاست. داخل هر دوی این بناها (تالار و کلاه فرنگی) با نقشهای آبی و طلایی تزیین شده است.
تصاویری که ملکم به اشتباه سعدی و حافظ در نظر میگیرد
در ساختمان چهل تن دیدنی چشمگیری وجود ندارد، اما در بنای هفت تن تصویرهایی از حافظ و سعدی دیده میشود و تصویر سعدی نمایشگر پیرمردی محترم، با ریش نقرهای و لباس مذهبی است که چوب دست کج و معوجی از عاج در دست راست دارد. اما حافظ در عنفوان جوانی با سیمای بشاش، سبیلهایی کلفت و بزرگ نشان داده شده است.
در حقیقت این تصاویر نقاشیهایی از دراویش دوره زندیه هستند که ملکم به اشتباه آنها را سعدی و حافظ در نظر میگیرد.
نقاشیهایی دیگر نیز وجود دارد که یکی از آنها حضرت ابراهیم را در حال قربانی کردن پسرش اسحق و فرود آمدن فرشته نشان میدهد. تابلوی دیگر، حضرت موسی را در حال چوپانی برای پدرزن خود، «شعیب» نشان میدهد.
باغی که مقبره حافظ در آن قرار گرفته، به فاصله کمی در قسمت جنوب این ساختمان واقع شده است. آب رکن آباد که در اشعار این شاعر بزرگ از آن بسیار سخن رفته است از کنار این بنا میگذرد. سنگ قبر حافظ از مرمر سفید است و روی مقبره اصلی که توسط کریم خان ساخته شده، قرار گرفته است.
طبق رسم معمول، ایرانیان پیش از دست زدن به هر کاری، با اشعار حافظ فال میگیرند، و بر حسب آنکه فال نیک یا بد باشد، کار را انجام میدهند، یا از انجام آن خودداری میکنند. آنها شاعر را با این کلمات به یاری میطلبند: ای حافظ شیرازی، تو کاشف هر رازی، ترا به جان شاخ نباتت قسم، فال مرا بگو.
به فاصله سه چهارم مایل از هفت تن در سمت شمال شرقی دامنه کوهها، باغ دلگشا قرار دارد که بیتردید یکی از زیباترین باغهای خارج شهر است. این باغ با چند بنای زیبا مزین شده است و جوی آبی در میان آن جریان دارد که رو به پایین سرازیر میشود.
به فاصله یک مایل از این محل، مقبره شیخ سعدی معروف قرار دارد. ساختمانی که روی مقبره این نویسنده و شاعر بزرگ و شایان توجه و ستایش بنا شده است، اکنون در حال فرو ریختن است، و چنانچه هر چه زودتر به مرمت آن نپردازند، در سالهای آینده به تل خاکی ناموزون بدل خواهد شد.
در اینجا نوشتههای روی سنگ مزار سعدی را ترجمه میکند.
هر که هستی و از اینجا میگذری نگاهی دقیق بر این زندان تنگ من بیفکن...
این سطور ترجمه این اشعار است:
الاای که بر خاک ما بگذری به خاک عزیزان که یادآوری...
در سمت چپ این مقبره، زیرزمین، کانال بزرگی وجود دارد. از طی هفتاد پله به بنای سنگی هشت گوشی میرسیم که در میان جوی آبی جاری است. در اطراف این بنای سنگی، سکوهایی ساخته شده که بازدید کنندگان بر آنها مینشینند و دودی میکنند و از هوای آنجا که با شیراز متفاوت است لذت میبرند.
توصیف محصولات شیراز
خاک شیراز همچون خاک بیشتر نقاط ایران حاصلخیز است و در آن گندم، جو و برنج فراوان تولید میشود. تاکستانها انگور فراوان بار میآورند. گرچه معروف است که شراب شیراز عالی است، اما باید اعتراف کنم که من این تحسین را قبول ندارم، زیرا به نظرم شراب شیراز گذشته از آنکه طعم خوبی ندارد، بسیار قوی است. در شیراز انواع شراب به فراوانی و با بهایی نسبتا ارزان عرضه میشود.
میوههای شیراز، متنوع و عالی است و بهترین آنها عبارت است از گلابی، سیب، زردآلو، هلو، انار، به، شلیل، گوجه، هندوانه و انگور «در اینجا انواع انگور وجود دارد، اما انگور ریش بابا و عسگری برتر از سایر انواع انگور است. از انگور دیگری به نام انگور صاحبی سرکه بسیار خوبی تولید میکنند.»
هوای شیراز فوقالعاده سالم و بی تردید از عوامل موثر در ایجاد روحیه شاد و شوخ و بذلهگوی اهالی آن است.
توصیف روحیات و اخلاق ایرانیان
از آنجا که سروان فرانکلین خصوصیات روحی و غرائب اخلاقی ایرانیان را به گونهای درست و رسا توصیف کرده است بهتر آن میدانم که به جای توصیفی که خود به عمل آوردهام نوشته وی را ارائه دهم.
ایرانیان بیتردید از لحاظ رفتار ظاهری پاریسیهای مشرق زمیناند. در حالی که رفتار ترکها نسبت به خارجیها و مسیحیان غیرمؤدبانه و توهینآمیز است، رفتار ایرانیان مایه فخر بیشتر ملل متمدن است: ایرانیان مردمانی مهربان، مودب، متمدن و نسبت به بیگانگان دارای روحیهای همراه و مساعدند.
تحت تاثیر تعصبات مذهبی، که تمام ملل دیگر مسلمان بدان دچارند، قرار نمیگیرند. با علاقه زیاد درباره آداب و رسوم اروپاییان پرس و جو میکنند و در برابر با آمادگی بسیار هر نوع اطلاعی درباره کشورشان داشته باشند در اختیار قرار میدهند.
«ایرانیان در گفتگوهای خود میکوشند بسیار ظریف باشند بدین سبب مرتب به اشعار و گفتههای شعرای محبوب خود مانند حافظ، سعدی و جامی تمسک میجویند، و این عادتی است که به صورت همگانی در آمده و در بالاترین و پایینترین سطح جامعه به چشم میخورد ... ایرانیان از لطیفهگویی و شوخی بسیار لذت میبرند و بسیار دوست دارند با یکدیگر شوخ طبعی کنند ... چیزی که در گفتگو با آنها بسیار شایان ستایش است توجهی است که پیوسته به فرد سخنگو از خود نشان میدهند و هرگز به میان حرف او نمیدوند.
ایرانیان از قابلیتهای بسیار برخوردارند، همواره آماده، سریع و مبتکرند، اما بیشتر این استعداد خود را در راههای ناروا به کار میبرند و دروغگوترین مردم جهاناند. بزرگترین نادرستیهایی را که به عقل نمیگنجد، با جدیترین حالات ممکن به کار میبرند و هنگامی که دروغشان آشکار میشود، به جای شرمنده شدن، آن را با خندهای نادیده میگیرند و گاهی اقرار میکنند که به نظرتان دروغ گفتن مانعی ندارد، مشروط به اینکه برایشان منفعتی در برداشته باشد. پیوسته میکوشند معاملات خود را با دروغ و ریا به انجام برسانند، اگر از این راه موفق نشدند، آنگاه با راستی و صداقت معامله را انجام میدهند. اما برای آنها این دو شیوه یکسان است و تفاوتی ندارد.
«ایرانیان در گفتگوهای خود، از تعارفاتی چندان پر مبالغه و در کماهمیتترین موارد از خوش آمد گوییهایی چندان اغراقآمیز استفاده میکنند که مسافر بیگانه در مرحله نخست چنین میپندارد که یکیک آنها آمادهاند جانشان را فدای وی کنند، خون خود را در راهش بریزند و یا تمام دارایی خود را در خدمت وی خرج کنند.
این نوع گفتار و رفتار که در واقع، هیچ حقیقتی ندارد، نه تنها در سطوح بالا، بلکه در پایینترین سطح، بین پیشهوران هم به چشم میخورد و پستترین آنها نیز بی هیچ احساس ناراحتی، هنگام ورود مسافر به شهر شیراز، تمام متعلقات آن را به صورت پیشکش به وی تقدیم میکند. در ابتدا این رفتار برای اروپاییان جالب است، اما پس از مدت کوتاهی با واقعیت آن آشنا میشوند.»
ایران چه کشور شادی بود اگر حکومتی آزاد و پابرجا میداشت. فقر اخلاقی موجود واقعا غم انگیز است. تجزیه و تحلیل، ما را به این نتیجه هدایت میکند که شورشها و انقلابهایی که پی در پی در این سرزمین پادشاهی نفرین شده رخ میدهد، تا حدودی بسیار زیاد، مکافاتی است که خداوند متعال برای جنایاتی که مردم آن مرتکب شدهاند قرار داده است.
با توجه به محدودیت قدرت درک ما، ادعای اینکه نتایج و آثار مشیت الهی بر مردم، زیاده از حد و خارقالعاده است، بیتردید نشانه و دلیلی دیگر بر ضعف و ناتوانی ماست. پس بهترین کار آن است که ما وظایف اخلاقی خود را قاعده زندگی قرار دهیم و به جای ناسپاسی غیرعادلانه به مشیت الهی، اراده او را تعبدا گردن بگذاریم.