اسطوره ای برخاسته از بطن توده های مردم کوچه و بازار که بامردم زیست و از آنان راه و رسم چگونه زیستن را آموخت . تختی چکیده یک دوران پر افت وخیز نسلی است که سیاست و آرمانخواهی و شکست و استبدادرا با تمام وجودش حس و لمس کرده بود.
او در برابر قدرت خم نشدو جذابیت ها و پیشنهادهای وسوسه گرانه او را هرگز وسوسه نکرد . به قول داریوش عاشوری محقق و پژوهشگر خوشنام معاصر " زنده یاد غلامرضاتختی آخرین چراغ سنت پهلوانی ما بود که با مرگش به مردن این چراغ قطعیت وصراحت معنا بخشید ".
رمز و راز ماندگاری اش در روش و منش و مردم گرایی وظلم ستیزی و عدالت خواهی ومیهن پرستی او نهفته است که همواره الهام بخش میدان ورزش و فراتر از آن بوده و خواهد بود.
زنده یادسیاوش کسرایی شاعر مردمی در وصف جهان پهلوان تختی شعر زیبا و حماسی "جهان پهلوانا صفای تو باد" را سروده که در زمان سرایش تاثیر زیادی بر افکار عمومی گذاشت .این شعر در واقع تفسیر و درسنامه و تجربه ای برای تاریخ معاصر ایران بود .آن گروه از روشنفکران و دست اندرکاران ورزش که به مضمون و نصایح و پیش بینی هاو اشارات خردمندانه ی شاعر توجه کردند نکات ارزشمند را دریافته و درمنش فردی و روشهای کاری خود به کارگرفتند .
زنده یاد کسرایی در قطعه پایانی شعر زیبای خود هشدار و درسی را یادآور شده است که گمشده رفتار و منش فردی و اجتماعی است . همان گمشده ای که امروز نیز باید با چراغ به دنبال آن گشت ."که مردی نه در تندی تیشه است که در پاکی جان و اندیشه است ." پاکی جان و اندیشه !!."وقتی اخبار و گزارشهای مربوط به رفتارها و روابط و مناسبات فردی و اجتماعی و افراد مسئول و غیر مسئول را در عرصه های مختلف و از جمله در حوزه ورزش می نگری و به میزان وآمار تخلفات و زد و بندها و انواع فسادها ی بی سابقه و لرزاننده خیره میشوی بهتر و بیشتر به مفهوم پاکی جان و اندیشه پی برده و نیاز آن احساس می شود.
اسطوره با منش و کردار ماندگارش از آنسوی سالهای صداقت و مردمداری و جوانمردی و عیاری ومنش پهلوانی اش با ما سخن میگویدوشاعر با بغضی در گلو همگان را به خواندن آن پیامهای روشن که مرز خیال را در نوردیده و هر روز تازگی و تذکر و تشر آن را چشم در چشم خواهندگان و خوانندگانش نشان می دهد . این چه "رویا و خواستنی هایی" بودکه دیگرانش برای کسب آن با شتابی بی سابقه به سمت دره های سقوط حرکت کردند؟! "پروازی" از اوج ادعا تا حضیض سقوط و ذلت و بدنامی !! آیا روح آن دو بزرگوار که یکی در قامت اسطور ظهور کرد و دیگری میهن پرستی آرمانخواه و مردم گرا بود جان ها ووجدانهای کنونی را به پاکی جان و اندیشه رهنمون خواهد کرد و جامعه از درون این همه پلشتی به رستگاری خواهد رسید ؟ باید منتظر ماند و دید که بزرگان و رهروانشان در کدام آینه به دیدن خویش خواهند نشست و بر کدام عهد و خواسته اصرار و اقدام خواهند کرد؟ یادشان گرامی که شرف و عزت و تعهدرا همراه با میهن پرستی و مردمگرایی و راست کرداری معنی کردند و برای ما به یاد گار گذاشتند ."جهان یادگار است و ما رفتنی به گیتی نماند به جز گفتنی. " سالروز تولدت مبارک جهان پهلوان .