ما از سر تجربه دریافته بودیم در مدیریت بحران کارنامه درخشانی نداریم و در آینده نزدیک هزینه های مالی و جانی دوچندانی را پیش رو خواهیم داشت. از همان ابتدا آشکار بود که ایستایی کرونا در محدوده خاور دور یک خیال خام و آرزویی محال است و این ویروس مهاجم قلمرو خود را با شتاب فراوان به اقصی نقاط جهان تسری داده و دچار جهش های خطرناکی خواهد شد. به همین دلیل از جامعه مدیران انتظار می رفت در همان روزهای اول ستاد مدیریت بحران تشکیل داده و اقدامات پیشگیرانه را دستور کار قرار دهند.
اما ماجرا به شیوه دیگری پیش رفت و نتیجه کار چنان شد که امروزه با بحران های متعددی در سطح جامعه روبرو هستیم. با نگاهی به آمار قربانیان ویروس های مشابهی نظیر سارس و ابولا در می یابیم که میزان کشندگی آخرین فرزند ناخوانده این خانواده نسبت به همتایانش بسیار پایین تر است؛ پس در جامعه ایران چه اتفاقی افتاد که مردم به شدت تحت تاثیر تبعات روانی کرونا قرار گرفته و اینک ژن خفاش بر افکار عمومی سلطه افکنده است.
شاید پاسخ این پرسش در عملکرد مسولان نهفته باشد. به یاد داریم که رسانه ملی و وزارت بهداشت و درمان و بسیاری دیگر از نهادها و دستگاه های ذیربط تا قبل از مشاهده نشانه های بیماری اقدامات پیشگیرانه کافی را در دستور کار قرار نداده بودند و حتی کار به جایی رسید که از سر انسان دوستی هزاران ماسک به کشور دوست و هم پیمان اهدا شد. از مدیران انتظار می رفت قبل از ورود کرونا به ایران اقدامات پیشگیری و مراقبت را با جدیت بیشتری در دستور کار قرار دهند و کار به جایی نرسد که با بحران کمبود وسایل بهداشتی و ماسک و الکل به صورت گسترده ای در سراسر ایران مواجه شویم. با آن که شماری از مسوولان وعده تولید این گونه لوازم را در مقیاس وسیعی می دهند و انبارهای محتکران یکی پس از دیگری کشف و ضبط می گردد، با این حال بازار مصرفی مردم هنوز در وضعیت بحرانی بسر می برد و تهیه وسایل بهداشتی کار چندان ساده ای نیست.
متاسفانه دستگاه های نظارتی هم کارنامه روشنی در ماجرای یورش کرونا ندارد. محتکران و اخلالگران بازار به سان همیشه بر امواج بحران سوار می شوند و قیمت وسایل بهداشتی، اقلام پیشگیری و مواد غذایی موثر دچار جهش چند برابری شده و این در حالی است که نظارت های تعزیرات و کشف زاغه های احتکار و جریمه های سایر نهادهای مسئول هم نتوانسته ارامش را بر افکار عمومی و بازار حکمفرما کند. این یک حقیقت ناگوار است که همیشه سودجویان و محتکران در پی سراسیمگی افکار عمومی از اب گل آلود فربه ترین ماهی ها را صید می کنند و اقدامات دستگاه های مسوول همیشه دیر اتفاق می افتد. این تجربه نا خوشایند در سال گذشته نیز برای گوشت و مواد سلولوزی تکرار شد و راهکارهای مقابله با سودجویان در برهه ای به بار نشست که آنها خون مردم شریف ایران را در شیشه کرده و جو کشور را متشنج نمودند. متاسفانه در واپسین ماجرای کرونا هم اتفاق مشابهی افتاد و بازار قبل از آن که در کنترل مسئولان و دستگاه های نظارتی باشد، از محتکران و فرصت طلبان و رانت خواران و مفسدان حرف شنوی دارد.
رسانه ملی هم دیرهنگام به یاد آموزش اسلوب پیشگیرانه افتاده است و در حالی که شماری از هموطنان توسط آخرین فرزند ناخوانده ویروس های مهاجم از پا درآمدند، به یاد تدریس روش های پیشگیری و تزریق آرامش به جامعه برآمده است. در حالی که از ابتدا آشکار بود که کرونا مرزهای ایران را در هم خواهد نوردید و احتمال شیوع آن در ایران قریب به یقین است. با این حال تلاش دیر هنگام وزارت بهداشت و صدا و سیما و دستگاه های نظارتی در برهه ای می تواند به بار نشیند که که همکاری مردم را به دنبال داشته باشد. تعطیلی مدارس و دانشگاه ها، نیمه وقت شدن ادارات دولتی و ضد عفونی مکان های عمومی و اقداماتی از این دست می تواند خطر ابتلا به این ویروس را کاهش داده و باید باچشمانی باز در صدد عبور از شرایط بحرانی برآییم. هر چند که امار مرگ و میر حاصل از کرونا از آنفلونزا کمتر بوده و با نگاهی خوش بینانه درصدی تک رقمی است، اما اگر اسلوب پیشگیرانه و اقدامات مراقبتی توسط تمامی اقشار جامعه مد نظر قرار نگیرد، این ویروس می تواند قربانیانی در حد و اندازه خودرو پرتیراژ سایپا بر جای گذارد و بسیاری از خانواده ها را داغدار کند.
البته تهاجم کرونا پیامدهای دیگری هم در عرصه های غیرپزشکی به دنبال دارد. با هجوم ژن خفاش ما از یاد بردیم که ارزهای خارجی پس از قرارگرفتن ایران در لیست سیاه FATF با شتاب فراوان در حال نجومی شدن هستند و با توجه به شواهد و قراین موجود به نظر می رسد که با پایان بحران کرونا باید منتظر شرایط دشوار اقتصادی در آخرین سال سده معاصر باشیم. شرایطی که شاید سفره های ما را را حقیرتر از امروز کند و هزینه های معیشتی را نجومی تر نماید. اگرچه کرونا اکنون بر افکار عمومی جامعه سایه افکنده اما به نظر می رسد که بحران هایی فراتر از ژن خفاش هم در انتظارمان هست.
در میان همه این ها کاش کشور دوست و هم پیمان ما هم از تناول همه موجودات زنده دست بر دارد و بحران های مظاعفی را در کنار صادرات بی رویه محصولات بی کیفیت بر جامعه مظلوم ایران تحمیل نکند. وقتی کرونا در چین اپیدمی پیدا کرد، بسیاری از ایرانیان به خود لرزیدند. چرا که ما از سر تجربه دریافته بودیم در مدیریت بحران کارنامه چندان درخشانی نداریم.