در همین روزهای اخیر که دوباره حادثه های تلخ همچون سوختن دانش آموزان مظلوم در کلاس های درس به حاشیه ها می روند و در خبرها گم می شوند و متن خبرهای اصلی ما به زیاده خواهی ها، ویژه خواهی ها، تکبرها و تفرعن های خادمین ملت، همان ها قرار بود مجلس را به عصاره ی فضایل ملت بدل کنند، اختصاص پیدا می کند و خبرهای اصلی ما از خاشاکچی ها به خاشاک ها میل می کنند، در همین روزهای تلخ جامعه ی ایرانی که یکی از عصاره های فضایل ملت توجه همه ی رسانه های ما را به شاهکار خود معطوف کرده است، ناگهان با این تصویر دوست داشتنی مواجه می شویم.این اسطوره که بر سطرهای آخر یک سالن نشسته است، دریایی از فضایل و به حق عصاره ی عصر مااست، حضرت استاد شفیعی کدکنی که در آیین تجلیل و نکوداشت استاد محمد علی موحد اینگونه بر خاک نشسته است، اما برای همیشه بر چشم و دل و جان همه ی ما نشسته است.
هر جا تو نیستی به یقین جمع، ناقص است /
هر جا نشسته ای تو همان صدر مجلس است
فروتنی ست دلیل رسيدگان به کمال /سوار چونکه به منزل رسد پیاده شود
اگرچه روز مباداست روزگار اما /معاصران تو هستیم، چشممان روشن