در هفته گذشته شاهد ساخت و انتشار یک فیلم بودیم که تخریب، تهمت و دروغ نسبت به یکی از شخصیت های اثرگذار جریان اصلاحات و استان فارس، به طبع آن منطقه لامرد و مهر محتوا آن بود.
در مقال کوتاه به ابعاد مختلف این حرکت خواهیم پرداخت چرا که نه اولین بوده و نه آخرین هم خواهد بود.
شاید تخریب شهید بهشتی توسط مجاهدین خلق را بتوان به عنوان نقطه شروع در بعد از انقلاب در این زمینه نام برد ، که شخصیت هایی چون مرحوم بازرگان و منتظری و سپس در اوایل دهه هفتاد آیت الله هاشمی را بتوان به نمونه هایی از این دست اشاره کرد، ریشه های متفاوت ولی هدف واحد که در تخریب ها دیده می شود جالب توجه است، که انگار سیکل تاریخی این بار در آستانه چهل سالگی انقلاب به یکی از مدیران نظام و تاثیرگذار جریان سیاسی اصلاحات رسیده است.
برای ریشه یابی این جریان ها کار سختی نیست که بدانیم سایت مشرق نیوز وابسته به طیف تندرو عاشق حذف یک به یک افراد تاثیرگذار نظام است تا جایی که هر گونه دروغ و تهمت یا قلب واقعیت را امری مباح می داند.
بدون شک این عمل یک نشانه از یک نوع تفکر است که حذف رقیب را به هر قیمتی واجب می شمارد، از آن روز که تئوریسین های این جریان ها ؛خشونت و حذف مخالف را واجب می شمردن تا امروز که هر نوعی تهمتی یا تخریبی برای حذف رقیب مجاز شمرده می شود دیر زمانی می گذرد.
آن روز که در سال 88 تریبون مناظرات انتخاباتی رئیس دولت وقت بدون اینکه فرصت پاسخی به آنان داده شود، اکثر سران نظام را تخریب کرد و سپس بعد از دوران ریاست جمهوری هم خود و دوستانش با تهمت و تخریب سران سه قوه به اپوزیسیون بازی خود ادامه دادند باید در می یافتیم که آنچه اواسط دهه هفتاد در اقلیت بود، در اواسط دهه نود آنچنان قدرت گرفته است که از تریبون های رسمی یا رسانه های تقریبا رسمی به تخریب افراد روی آورده است.
اما چرا سید عبدالواحد موسوی لاری؟ چرا سطح تخریب از سران قوه یا جریان های سیاسی به افرادی چون سید عبدالواحد موسوی لاری رسیده است؟ برای پاسخ به سوال پیش رو باید ابتدا به اینکه تخریب کنندگان کیستند و هدفشان چیست بپردازیم. در مورد شخصیتی چون موسوی لاری در چند وقت گذشته چند جریان همزمان به تخریب پرداخته اند:
ابتدا به واسطه فرزندان یا هر فردی که یک عکس یادگاری یا نزدیکی با ایشان دارد، سایت ها یا کانال های خارج نشین و معاندی چون آمدنیوز و امثالهم پیشرو در این امر هستند. تویت یا مطالب کوتاه و دروغ و کلمات غیر واقعی که سرعت گسترش و پذیرش آن در جامعه به واسطه منشا خبر زیاد است ابزار این گونه هجمه هاست.
سپس سایت ها یا کانال های تندرو که با تهیه بولتن و ساخت کلیپ و فیلم هایی که راست و دروغ و تهمت در هم آمیخته شده و ملغمه که خروجی آن تخریب است حاصل می سازند، در این روش در نقاطی که شبکه انتشار و سایت هایی همسو جهت بازنشر این محصولات وجود دارد دیده شده است.
اما هدف این دو طیف چیست؟ واقعیت قصه آن است که مخالفین یا معاندین خارج نشین به اصلاح طلبان به چشم سوپاپ اطمینانی نگاه می کنند که عمل و فکرشان باعث بقا نظام شده است ( فارغ از درست و غلط موضوع) پس باید شخصیت های اثرگذار چون دکتر عارف یا موسوی لاری یا تشکیلاتی چون شورا سیاستگذاری اصلاحات تخریب و مورد هجمه قرار گیرند و سپس خاتمی فردی که با کلامش در مجلس گذشته و شوراهای گذشته اثرگذار بوده است و معتقد به اصلاحات درون نظام هست بی سنگر خواهد شد.
اما تندرو های داخلی سر حذف مخالف فکری. سیاسی خود با آن طیف اول هم داستان هستند که بعضا لبه های دو قیچی هستند، اما به دو اسم و عنوان!
نکته جالب اما اینجاست که این بار نسبت به شخصیتی دست به تخریب و دروغ بافی زنده اند که درست است شخصیتی سیاسی است اما بیشترین فعالیت را در زمینه های فرهنگی داشته است و این برای داخل نشین های تندرو و محفلی امری بس ناخوشایند است، چرا که کار فرهنگی را از سیاسی خطرناک تر و ریشه دارتر می دانند و اینگونه است که این بار عریان دست به تهمت و توهین و تخریب می زنند!
بدون شک تاسیس دانشگاه غیر انتفاعی یا نشریه و موسسه خیریه با کارکردهای کاملا مشخص و عریان چیزی نیست که بتوان به آسانی از آن چشم پوشید، اما تخریب اخیر فقط یک "تله" است، " تله " پاسخگویی و دور باطل مشغول شدن افکار عمومی به چیزی باطل! و همچنین مشغول نمودن آن شخصیت و دوست داران وی به این موضوع، چرا که تشکیل فراکسیون امید و رای قاطع مردم در کلان شهرها به لیست امید و همچنین انتخاب سومین شهردار کلانشهر تهران و عدم چالش یا اختلاف را محصول یک شورا و فکر جمعی در شورا سیاستگذاری اصلاحات می دانند.
انتخاب مجدد سید عبدالواحد موسوی لاری به عنوان نایب رئیس این شورا و احتمالاتی که آنان برای حضور احتمالی ش در مجلس 98 یا برنامه های آینده می دهند ( فارغ از صحت و سقم) باعث شده است خیلی زودتر از موعد تخریب را آغاز کنند، که آخرین هم نیست و تازه شروع شده است.
اما مهمترین هدف این جریان به جز " تله " ای که ذکر آن رفت مشغول کردن فعالین سیاسی به چیزی است که با گسترش فضاهای مجازی امکان آن هست: تردید در راه پیموده!
بدون شک با همچنین تخریب هایی این مهم در دستور کار قرار دارد.پس دست به کثیف ترین روش مقابله با رقیب فکری و سیاسی می زنند یعنی تخریب و تهمت، قربه الی الله