دانش آموختگی ،تخصص وتجارب مرتبط،درکنارخلاقیت، نوآوری وایده پردازی و مهم ترازهمه، ارتباط مستمر بادانشگاه وسرآمدان وکارآمدان هر حوزه تخصصی، باهدف دانش افزایی وعیار سنجی علمی گام های کوچک وبزرگ سازمانی ودر آخر توجه ویژه به کادر سازی ومدیرپروری، کمک شایانی به رفع کاستی ها در روند دست یابی به مدیریتی پویا و روزآمد،خواهد بود.
اتخاذ یک رویکرد تعاملی،در مسیر یک دیپلماسی فعال وکارآمد محلی،استانی وملی، بخش دیگری از پازل مجموعه اقدامات لازم وملزوم برخورداری ازیک سازمان موفق می باشد.
اگرچه موجبات مادی ومالی گزینه ی موثری در شکل گیری اقدامات وفعالیت های حجمی وکیفی بشمار می روند،امابسیاری از اوقات،غفلت از ظرفیت های متکثر نرم افزاری ،همه ی داشته های مادی ومعنوی یک ساختار اجرایی را بلااثر می کند.
شخصی کردن مناسبات وارتباطات،از آسیب های جدی است که آتیه یک نهاد،سازمان یا اداره را تهدید می کندو گویای تشخیص غلط در انتخاب یک فرد برای جایگاه مدیریت بوده و تنزل وجاهت وجایگاه اجتماعی آن مجموعه رابه دنبال خواهد داشت،دراین مدل ناسالم، از شیوه های ارتباطی مورد وثوق علمی و کاربردي، کمترین خبری نیست ،جمعی دایماً مغضوبندوگروهی در شعاع لطف دایمیند.
حال آنکه بر اساس تعالیم دانشی وبینشی بشری، ما موظف به آموختن وپذیرش حرف وطرح نو،حتی از منتقدان،مخالفان و دشمنان هستیم.
وقتی هیچ نقدی نمی شود،یا تاب وتحمل شنیدن کوچکترین انتقادی را نداریم،الزاما معنایش این نیست که ماچون عمل گرايیم،از شدت اشتغال فرصت پاسخگويي نداریم وساکتیم، بلکه می تواند پیامش این باشد که اوضاع بسیار وخیم وناگفتنی است.
غیر قابل تصور است که در فضای علمی خبری از نقد ومباحث چالشی در جهت نیل به مقصود ونتیجه ایده آل نباشد،این وضعیت گویای آن است که کارهابه دست اهلش سپرده نشده و امورعالمانه پیش نمی رود.
چینش کوتوله های فکری از دیگر شاخص های کشف مدیریت های ناکارآمد است،درست در این شرایط، تنهابلندقدفکری، مدیرانتخابگر کوتاه قدان فکریست وسازمان بخت برگشته میزبان فقر خانه خراب کن فکری مدیرانش می باشد.
خروجی سازمانی باتنوعی از تنگ نظری ها وفقرعلمی،این است که ما در ظاهر همه چیز داریم،اما هیچ چیزنداریم ومشکلات همچنان پابرجاست وبيدادمي کند وهمچنان اجتماع از ناهنجاریها وآسیبها در رنج است.
وقتی آمارهای ذهنی وصوری یک چیز را می گویند اما واقعیت های عینی گویای چیز دیگریست.
هنگامی که در بازبینی و بازخوانی عملکرد میدانی یک دستگاه اجرایی دارای وظایف وماموریت های مشخص،ردپایی از هیچ یک از شاخص های تحرک، رشد وتوسعه یافتگی یافت نمی شود،ناگزیر به تغییریم.
قرار نیست مسئولیت از جمع وجماعتی ناتوان ونا کارآمد از یک مشرب جامانده سیاسی، به فرد یا افراد ضعیف از مشرب سیاسی پیروز سپرده شود.
منافع مردم ،آینده جامعه ومصلحت هرساختار سیاسی،شایسته سالاری را تنها راه برون رفت از بن بست ها وگشودن گره های کور درمسير توسعه همه جانبه ، فراگیر و متوازن می داند،نهادینه واجرایی شدن این نگرش هیچ وقت دیر نیست.
از این روی انتظار می رود که همگام با تغییر وزیران،شاهد تغییرات منطقی درسطوح مدیران شهر و استان نیز باشیم.
حسین خبیری