حجتالاسلام والمسلمین کلانتری در جلسه چهل و یکم از سلسله مباحث با موضوع «ولایت فقیه» بیان کرد: نخستین نکته حائز اهمیت که باید به آن توجه داشت، این است که بر اساس آیات قرآن کریم، «الله» و «طاغوت» دو قطب متضادی هستند که از جهات مختلف در نقطه مقابل هم قرار دارند.
به گزارش راستین آنلاین به نقل از روابط عمومی و امور بین الملل آستان شاهچراغ(ع)، او اظهار کرد: الله نور است، اما طاغوت ظلمت؛ الله هدایت است، اما طاغوت ضلالت؛ الله کمال است، اما طاغوت نقص. به همین سبب یک انسان نمی تواند به طور همزمان هم خود را در ذیل وجودی «الله» تعریف کند و هم در ذیل وجودی «طاغوت»، یعنی هم مؤمن به الله باشد و هم مؤمن به طاغوت، هم خدا را بندگی کند و هم طاغوت را، هم از خدا فرمان ببرد و هم از طاغوت، هم تحت ولایت الله باشد و هم تحت ولایت طاغوت، هم حکومت الله را بپذیرد و هم حکومت طاغوت را.
تولیت حرم مطهر شاهچراغ(ع) در توضیح «واژه «طاغوت» گفت: این واژه هشت بار در قرآن به کار رفته است. برخی از مفسرین آن را صیغه مبالغه و برخی مصدری میدانند که به معنی وصفی و صیغه مبالغه به کار رفته است. این لغت از ماده طغیان به معنی تعدّی و تجاوز از حد و مرز است و به آنچه موجب تجاوز از حد میشود مثل بتها نیز گفته میشود.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی ادامه داد: نکته بعدی که باید به آن توجه داشت این است که شناخت دقیق «الله» و «طاغوت» و توجه مستمر به وجود دوگانگی و تضاد بین آن دو در سیر و حرکت تکاملی انسان، از چنان اهمیتی برخوردار است که از نگاه قرآن، عموم پیامبران الهی در بستر تاریخ بدین منظور مبعوث شدهاند که مردمان را متوجه این دوگانگی بکنند.
او خاطرنشان کرد: بدیهی است که بین ایمان و کفر، تضاد کامل وجود دارد، همانگونه که بین اخلاق حسنه و اخلاق سیئه، و یا بین نیکی و بدی و یا بین عدل و ظلم و یا بین پرستش خدا و پرستش بتها، و یا بین توحید و شرک و... تضاد و تنافی جدی وجود دارد.
این استاد حوزه و دانشگاه گفت: همه همت و تلاش و کار اصلی پیامبران و رسولان حق و اولیاء الهی در بستر تاریخ، معرفی دقیق «الله» و «طاغوت» به آدمیان در گام اول، جهت دادن بینشها، گرایشها و کنشهای انسانها به سمت الله در گام دوم و پرهیز دادن عموم مردمان از طاغوت به لحاظ بینشی و گرایشی و کنشی در گام سوم بوده است.
تولیت حرم مطهر شاهچراغ(ع) همچنین عنوان کرد: اصولی همچون «توحید»، «نبوّت»، «معاد»، «عدل» و «امامت»، همه بر مبنای «اُعبُدوا اللهَ» بنا شدهاند، زیرا همگی از «الله» سرچشمه گرفته و به «الله» منتهی میشوند و در هیچ کدام از آنها چیزی جز «الله» مورد توجه نیست؛ چنانکه آنچه توسط شیطان و اعوان انسی و جنّی شیطان در طول تاریخ در مقابل این اصول طرح و ترویج شدهاند همه در جهتی مقابل «الله» و به عبارت روشنتر در راستای بندگی غیر خدا و اطاعت از طاغوت قرار دارند.
کلانتری در راستای تبیین دلیل قرآنی « وجوب کفر به طاغوت» نیز گفت: کفر به طاغوت صِرفاً یک شعار و یک انکار لفظی نیست، بلکه هم انکار نظری و هم انکار قولی و هم انکار عملی را شامل میشود.
او خاطرنشان کرد: تردیدی نداریم که یکی از مصادیق اصلی «طاغوت»، حاکمیت جور و حاکم جور است. حاکمیت جور یعنی حاکمیتی که در شریعت اسلام تشریع نشده و احکام شریعت را مبنای حکمرانی قرار نداده است یعنی نقطه مقابل نظام امامت؛ و حاکم جور یعنی حاکمی که منصوب و مأذون از ناحیه خداوند نیست. در اصطلاح فقهای شیعه، به کسی حاکم جائر میگویند که بدون اذن امام یا نایب او بر مردم حکمرانی کند.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی گفت: وقتی حاکمیت جور که نقطه مقابل نظام امامتمی باشد و همچنین حاکم جور یعنی حاکم غیر منصوب از ناحیه خداوند، مصداق طاغوت و فاقد مشروعیت شمرده میشوند، نتیجه این خواهد بود که در نگاه قرآن فقط نظام امامت و حاکم منصوب از ناحیه خداوند مشروعیت حکمرانی بر جامعه اسلامی خواهد داشت.
به گفته کلانتری، در نظریه ولایت فقیه همه سخن این است که حاکمیت مشروع سیاسی در اسلام، حاکمیتی است که بر مبنای دین خدا به سامان برسد. در چنین حاکمیتی، در عصر پیامبر اکرم(ص) آن حضرت حاکم مشروع الهی است، و در عصر حضور امامان معصوم(ع) آن حضرات حاکمان مشروع الهی اند و در عصر غیبت، فقیهان اعلم، اعدل و اتقی، حاکمان منصوب الهی هستند. هر حاکمیتی و حاکمی که چنین نباشد طاغوت و نامشروع خواهد بود.