فوتبال ترکی ، با چاشنی سیاست
فضای استادیومها در تبریز این روزها ملتهب است، ورود برخی شعارهای نژاد پرستانه و بی ربط به دنیای ورزش فضای استادیومها را کدر کرده است اتفاقاتی که قطعا به نفع هیچ کس نیست.
فضای حاکم بر فوتبال تبريز برای تيم محبوب هم ديگر معنایی ندارد آنها هم مانند هوادران كاتالونيايي بارسلونا ، فوتبالشان رنگ و بوي غليظي از سياست به خود گرفته است.
گويي چنان مردم ديار تبريز در حواشي غرق شده اند كه همشهري و همزبان هم نمي شناسند و هر كس كه حرفي بر خلاف حرف آنها بر زبان براند، ولو حق هم باشد، به شدت محكوم مي كنند و اين حس به آنها دست مي دهد كه دارند به آنها توهين مي كنند.
آنها از بی حرمتی به دو افتخار ملی و ترک زبان ، علی دایی و کریم باقری هم دریغ نکردند.
اما جریان چیست ، اگر هواداران تبریزی از بی عدالتی در ایران مینالند حق آنها نیست چون در این ایران اسلامی اگر بنا بر اعتراض به بی عدالتی باشد ساکنان آذربایجان شرقی و اصفهان مطمئنا در لیست اولیه نخواهند بود. چون بر پایه داده های دانشگاهی استان های یاد شده با دارا بودن 133 جایگاه موثر بر قدرت در سطوح اصلی و نه رده های دوم و به پایین بیشترین سهم از قدرت را در ایران دارند. چنان چه اگر بنا بر نالیدن از بی عدالتی باشد استانهای کردستان، کرمانشاه، لرستان، هرمزگان، خراسان شمالی و جنوبی سیستان و بلوچستان، گلستان، چهار محال بختیاری، خوزستان، کهگیلویه و بویر احمد حق بیشتری دارند.
اسفند سال ۱۳۹۱ در بازی تراکتور سازی و الجزیره امارات تماشاگران تبریزی پرچمی با خود داشتند که روی آن نوشته شده بود: آذربایجان ایران نیست ! این بنر بزرگ حتی از تلویزیون هم قابل مشاهده بود. در حرکتی دیگر دیدار دو تیم فوتبال استقلال تهران و تراکتورسازی تبریز در استادیوم آزادی در سال ۹۵ گروهی از تماشاگران تیم تبریزی روی سکوها شعار ضد فارس از جمله خلیج عربی سر دادند و پرچم جمهوری آذربایجان را برافراشتند.
آری نتيجهي چند سال مدارا با آشوبطلبيهاي عدهاي معلومالحال ، لمپن و وندال كه لابهلاي هواداران تراكتور مينشينند، و روز به روز به تعدادشان اضافه مي شود همین است و سکوت کمیته ی انظباطی فدراسیون هم میشود شعارهای نژاد پرسانه ی بازی امشب و مرگ بر ...... !
كميته ی اخلاقی که كماكان فكر مي كند باج دادن بهترين راه حل براي خواباندن غائله است. در هر صورت باید به هوش باشیم که عده ای از آب گل آلود فوتبال هویت خواهی های فرهنگی را تبدیل به هزینه های سیاسی و امنیتی برای ایران اسلامی نکنند. و به نظر مي رسد اگر این چربش احساسی بيش از اين ها جنجال آفرين باشد قطعا در آینده ی نزدیک همه ي كشور را به واكنش در مقابل آن وا میدارد. و این برای رنگین کمان
قومیت ها در ایران خوشایند نیست...
فريدون آقايي
ضمن انتقاد به تیتر نادرست مقاله فوق الذکریادآور می شوم که طرح شعارهای نژاد پرستانه و جدایی طلبانه و همه کنش ها و واکنش ها یی که در راستای تجزیه طلبی طرح و بیان و منتشر و تبلیغ می شوند برای وحدت ملی زیانبار است . کنش ها ی جدایی خواهانه و به اصطلاح استقلال طلبانه برای قومیتهای ساکن در ایران نامطلوب و زیانبار است .
در اوضاع پیچیده سیاسی منطقه ایران بیش از پیش به وحدت ملی نیاز دارد. وحدتی که عدالت اجتماعی و قضایی بن مایه آن باشد .
یعنی ایران برای همه ایرانیان . بنابراین هیچ طبقه و قشر و قومیتی بر دیگری ارجحیت نداشته و ندارد . راه رسیدن به مطالبات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی نه از مسیر جدایی طلبی و پرخاشگری و خشونت ورزی بلکه از مسیرهای مسالمت امیز و قانونی می گذرد حتی اگر قانون اساسی نیاز به اصلاحات داشته باشدکه دارد باید این اصلاح در چارچوب حفظ و تقویت مبانی وحدت ملی انجام شود .
در غیر این صورت هزینه های بسیار سنگینی که انتهای راه و نتیجه آن نامعلوم است بر ملت و کشور ایران تحمیل خواهد شد .
عبدالکاظم دریساوی