بهمن فروتن، کارشناس فوتبال، در ستون «یادداشت روز» روزنامه آرمان امروز نوشت: «برنامه ۹۰، یک سکانس از فیلمی بود که ببینیم در فوتبال و جامعه ما چه میگذرد. یک صحنه عدم تفاهمی که وقتی فردایش را ببینیم و سیل توئیتهایی که به راه افتاده، میبینیم که واقعا یارگیری انجام شده است. عده بسیار زیادی پشت سر کریمی و یک عده هم پشت سر ساکت. ساکتی که سوالات کریمی را از قبل میدانست و اوراق و خودش را آماده کرده بود و خیلی خونسرد جواب کریمیای را میداد که هیجانزده بود. در حقیقت یک رودررویی نابرابر بود. فردوسیپور زیرکانه در کنار ساکت قرار گرفته بود. عادل فردوسیپور همبازی علی کریمی نبود. علی کریمی پراکنده یک سری فکتهایی را میآورد که عمده نبودند. ما نمیخواهیم وانمود کنیم که فساد فوتبال در فدراسیون جریان دارد. در حقیقت فساد فوتبال یک عامل سازماندهی شده است، مربوط به شبکهای که خارج از فدراسیون عملکرد دارد و اینجاست که علی کریمی اگر فردگرایی را کنار گذاشته بود، با یک سری آدمهایی که این مبارزه را در طول ۱۰ سال گذشته شروع کردند، مثل مایلیکهن، علی دایی و خودش و من کنار هم مینشستیم و همفکری میکردیم که او چگونه در ۹۰ ظاهر شود و فساد کجاست؟
پیروزی فساد
در حقیقت در پاسخ به این که کی پیروز شد باید بگویم که شبکه فساد! چون شبکه فساد خیلی ماهرانه آمد و دید مردم را به این طرف کشاند که فساد در فدراسیون فوتبال است در حالی که این طور نیست. زمانی که با یک تلفن به داور حکم میشود که باید فلان تیم را برنده اعلام کند و مورد پذیرش داور واقع میشود چون میترسد. «ساکتی» که در ۹۰ نشسته بود و به نظرم یک مدیر فوتبالی متبحر است و میتواند در خدمت فوتبال ایران باشد اما شبکه فساد یک پرده برمیدارد و میگوید که قهرمان ما علی کریمی است و نماینده فساد هم ساکت. در حالی که این طوری نیست. یک نیروی عظیم، بزرگ و مخربی خارج از فدراسیون است که به صورت یک شبکه کل نتایج فوتبال صعود، سقوط و قهرمانی در همه لیگها را سازمان میدهد و روی آن تاثیرگذار است. در تمام این سالها سعی میکنند که نتایج را خارج از مستطیل سبز رقم بزنند و مهندسی کنند و میبینیم که هر هفته ناهنجاریهای بیشتری به وجود میآید. این آخرین نمایش ۹۰ را یک نمایش باکیفیت برای مبارزه با فساد نمیبینم. آن نیروی اصلی فساد از زیر ضربه خارج شد. طبیعی است که علی کریمی یک چهره مردمی است و این که علی کریمی یک سری سوال مطرح کند، چون همه ما مردم علی کریمی را دوست داریم و وقتی آنجا نشسته و دائم از مردم میگوید، مردم آن پایین نیستند.
علی کریمی خودش مردم است اما علی کریمی فکر میکند که مردم آن پایین هستند. این که به ظاهر میبینیم علی کریمی پیروز شده او یک نفر است. علی کریمی خیلی سریع باید متوجه این جریان شود که مبارزات سیاسی - اجتماعی، مبارزههای هالیوودی نیست. علی کریمی در این مبارزات باید «من» خود را فراموش کند. او باید فراموش کند که آدمی است که هشت نفر را دریبل میزد. این یک بازی دیگر است و اصلا از جنس فوتبالی که ما بازی میکنیم، نیست و جنس دیگری دارد. عادل فردوسیپور اگر وقت داشت از یک سری آدمهای دیگر مثل کیروش و دیگران کمک میگرفت و روی خط میآورد و بعد علی کریمی تنها میماند و ما میلیونها نفری که پای ۹۰ نشسته بودیم، منتظر این بودیم که علی کریمی، ساکت و فردوسیپور را فتیلهپیچ کند، به کنج ببرد و ضربه فنیشان بکند ولی عادل فردوسیپور با مهارت گفت که اصلا مخالف این جریانات نیست و فقط از این که لوگوی برنامه ۹۰ را که مردم هستند، زمین زدهای، دلخور است و علی کریمی در اینجا زرنگی کرد و با خلوص نیت گفت که اگر مردم هستند، من معذرت میخواهم. عادل که با همه زرنگیاش نشان میداد پشت سر این دستگاه قدرتمند فوتبال ایستاده خیلی بامهارت گفت که من اینجا مخالفتی ندارم و فقط آنجا ناراحت شدم! دیدیم که در آخر هم یک برنامهای از پیش درست شده را تهیه دیده بود که از سال ۹۵ که تاج آمده این حملهها را به این فدراسیون کردهایم. در حالی که فردوسیپور خودش را آماده کرده بود که مبرا کند و بگوید ما پشت سر اینها نیستیم اما ما میدانیم که فردوسیپور در این سالها چقدر پشت سر کیروش ایستاده و به فدراسیون هم غیر مستقیم کمک کرده بود.
کارزاری به نام ۹۰
الان میبینیم مسابقاتی از لیگ برتر در جریان است که ۲۰۰ تماشاچی بیشتر ندارد. وقتی فوتبال ما روز به روز مخاطبان خود را از دست میدهد. وقتی فوتبال ما هفتهای یک بار مخاطب دارد و آن هم در برنامه ۹۰ است. وقتی میبینیم برنامه ۹۰ منعکسکننده ارزشهای واقعی فوتبال ما نیست بلکه منعکسکننده ناهنجاریها، بیارزشیها و کمارزشیهای فوتبال ماست، خیلی بهتر بود که قهرمان ما علی کریمی همگامی و همفکری میکرد و تنها با یک پرچم به کارزار برنامه ۹۰ نمیرفت. علی کریمی باید به صفایی فراهانی و دیگر روسای فدراسیونها تکیه میکرد. صفایی فراهانی یک فلسفه از فوتبال ایران است. اگر از من بپرسید که پشت کی هستید؟ خواهم گفت علی کریمی ولی علی کریمی باید بداند که ماها شانسهای زیادی نداریم. علی کریمی خودش میداند در بازیهای نابرابر از نصف شانس باید یک گل بزنی. شانسها را ساکت و فردوسیپورها دارند و هر ۱۲ سال یک چنین شانسی به تو میرسد و تو نباید آن را حرام کنی. علی کریمی پسر ماست، علی کریمی تکه تن ماست، به آنجا رفته و ما چشممان را میبندیم و میگوییم علی کریمی پیروز شد؛ در حالی که داوران پیروزی را به ساکت میدهند چون او فکت میآورد. غیر از اینها، این که همه بگویند طرف اختلاس کرده و چقدر برده را همه میگویند. مساله این است که ما باید برویم اختلاسگر را بگیریم و به نفع مردم محاکمهاش کنیم. «ساکتی» که گفت با ۱۰ تا مربی خارجی کار کرده و تیمش را به قهرمانی رسانده، آدمی است که خاک این فوتبال را خورده و به نظرم خیلی جلوتر از تاج است. مدیریت فوتبال ساکت بیشتر از تاج است. همان قدر که علی کریمی به درد بخور است، ساکت هم در فوتبال ما به درد بخور است. اگر فوتبال ما زیر پنجههای آهنین فساد گیر نکرده باشد، ساکت خیلی به درد فوتبال ما میخورد. ساکت یک مدیر عامل واقعا تواناست. برای چه باید او را در یک چنین برنامهای بیاوریم و دو تا آدم به درد بخور را به جان همدیگر بیندازیم که بگوید فساد فوتبال ساکت است؟ در حالی که فساد بیرون خودش بیرون نشسته و به این مناظره لبخند میزند. به علی کریمی عزیزم میگویم که در مبارزات سیاسی - اجتماعی بهتر است که با کمک همدیگر جلو برویم نه تنهایی پا به توپ!»