موضوعی که شاید درآن زمان کسی زیاد به آن توجه نکرد!
شرافتی آن زمان مدعی شد پژوهشی توسط گروهی از محققان انگلیسی انجام شده که نتایج آن نشان می دهد، کودکانیکه در سنین بین ۲ تا ۵ سال برنامههای خشونتآمیز تلویزیونی و ورزشهای رزمی تماشا میکنند، در سنین بالاتر بیش از سایرین پرخاشگر و نافرمان شده و رفتارهای ضد اجتماعی از خود نشان میدهند.
حالا نوجوانانی که شرافتی 10سال پیش از دغدغه خود پیرامون شکل گیری شخصیت آنها نوشته بود هرکدام برای خود زن و مرد جوانی شده اند که هنوز هم رسانه ای که حتی آن روزها هم خود را ملی می داند،از سیاست خود مبنی بر ترویج خشونت دست نکشیده است.
نظريهپردازان علوم اجتماعي، نقش رسانههاي همگاني را در انتقال آموزههاي زندگي جمعي به مخاطبان، تصديق ميكنند.
خشونت اجتماعی، يكي از بزرگترين مشكلاتي است كه دانشمندان در هزاره جديد با آن روبهرو هستند. يكي از عوامل مؤثر بر اين مشكل، خشونتي است كه افراد در تلويزيون، فيلمها، بازيهاي رايانهاي و به طور كلي، در رسانهها ميبينند.
كودكان نسل امروز در دريايي از فيلمها، بازيها، داستانها و مسابقههاي تلويزيوني غرق شدهاند.
آنها به تصاوير خشونتآميز به دقت نگاه ميكنند و ضمن لذت بردن از قدرت شخصيتهاي داستاني يا قهرمانان مسابقه، صبح روز بعد، همه آموختههاي خود را در مدرسه، با همكلاسيها يا در كوچه و محله با همسالان خود تمرين ميكنند. در گذشته، خشنترين صحنهها و داستانهايي كه بچهها ميديدند و ميشنيدند، جنگ سپاهيان داستانهاي تاريخي بود، اما امروزه پيوسته خشونت و دعواي تن به تن را در تلويزيون، اينترنت و بازيهاي رايانهاي ميبينند. اگر كودك را از تماشاي تصاوير و فيلمها و بازيهاي خشونتبار باز داريم، باز هم ممكن است خشونت را از بزرگترها، همسالان و اطرافيان ياد بگيرد. براي مثال، آنها بازيكنهاي محبوب فوتبال را ميبينند كه هنگام بازي، ناگهان با يكديگر گلاويز ميشوند؛ رانندگاني كه با يك برخورد كوچك، يقه يكديگر را ميگيرند يا درگيريهاي لفظي مردم يا اعضاي خانواده را هميشه ديدهاند ویا اکنون اعترافات صریح اما خونسردفردی مشهورکه مرتکب به قتل همسرش شده را تقریبا در تمام شبکه های تلوزیونی و صفحات اجتماعی می بینند. در همه اينها اعمال خشونتبار به سادگي اتفاق ميافتد و كودك و نوجوان تمام اين تصاوير و صحنهها را در ذهن خود ثبت ميكند.
خشونت رسانهاي، تعبيري است كه چند دهه اخير وارد ادبيات رسانهها شده، اما در چند سال اخير، استفاده از آن رواج بسياري يافته است. بحث خشونت رسانهاي، حدود شش دهه است كه محققان را از رسيدن به پاسخهاي صريح بازداشته است.
در وهله نخست، اين بحث، تحت تأثير اين سؤال قرار ميگيرد كه آيا خشونت در رسانهها باعث خشونت در زندگي واقعي هم ميشود؟ از يك سو، عدهاي از خشونت رسانهاي به دليل ايجاد خشونتهاي اجتماعي انتقاد ميكنند و در پي آن هستند كه براي مصونيت كودكان و نوجوانان، محتواي خشونت را سانسور كنند. از سوي ديگر، كساني هم هستند كه مقررات و سانسور را از عوامل ريشهاي خشونت در جامعه ميدانند. اما روشن است كه بحث خشونت در رسانهها، امري عادي نيست. بحث، بر فرهنگ خشونت، هنجارسازي تعرض و نبود همدلي در اجتماع، متمركز است.
اما به اعتقاد بسیاری از محققان حوزه اجتماعی علاقه و اصرارشدید شبکه های مختلف تلوزویون در دنبال کردن خبر قتل میترا استاد و پخش اعترافات اولیه محمد علی نجفی در خصوص این قتل یکی از مصادیق ترویج خشونت از طریق تلوزیون است.
این حرص و ولع زمانی به مرز بحران می رسد که به اعتقاد برخی کارشناسان حوزه اجتماعی ،خونسردی غیرقابل توصیف نجفی ازارتکاب به این قتل عامل مهمی برای ترویج خشونت در جامعه و البته زنان است.
انگیزه نجفی از دست زدن به چنین جنایتی هرچه باشد،از انگیزه های سیاسی تلوزویون برای چنین حرض و ولعی نمی کاهد.
انگیزه هایی که ناخودآگاه یا خودآگاه ترویج دهنده خشونتی است که محققان و صاحبنظران از آن به عنوان خشونت رسانه ای یاد می کنند.