وقتی سالها پیش علت این همه احترام اورا درمورد مونقره ای فوتبال خوزستان جویا شدم با همان لحن همیشگی گفت" آقا سنجری" برای جوانان و فوتبال آبادان زحمتها کشید و دلسوزی ها کرد .
این سخن و نظررا بعدهاآقایان بم زاده وجمشید بشاگردی وعیسی اکرمی که هرکدام برای خود نماینده نسلی از بازیکنان و پیشکسوتان و مدیران و مربیان هستند تکرار کردند و نام این بختیاری خوش مشرب و میهمان نواز را که عاشق شهرش بود با احترام برزبان آوردند.
محمد سنجری را باید آخرین بازمانده همان نسلی نامید که همه دغدغه شان فوتبال و جوانان شهرو دیارشان بود.
نسلی بی توقع و صبور وپرتلاش اما بزرگوار !! وقتی نامهای بزرگی همچون مرحومان غلامحسین مظلومی واسفندیار دوستانی و چهره های صاحب نامی همچون منصور رشیدی و قاسم فلاح زاده و پرویزمظلومی وحسن نگارش و ابراهیم قاسمپور و... را در فوتبال آبادان و خوزستان و ایران مرور می کنی بی اختیار باید قامت آن مونقره ای دوست داشتنی را مقابل خودت مجسم کنی و به احترامش کلاه از سر برداری .
قامت همان مردی که همچون زنده یادان محمد آقاجری واستاد منوچهر سالیا و استادفاروق فتاحی و غلامحسین واقف وعیسی نجیبی و محمدآقا شریفی و... همه زندگی خودرا وقف رویش و پیشرفت جوانان کردند .
شاید او از زندگی نصیب چندانی نبردوتنها با حقوق بازنشستگی اش سالهای سخت جنگ تحمیلی و تعدیل وتورم اقتصادی را تحمل کرد اما خدمات پنحاه ساله او به فوتبال آبادان را که از سالهای دور آغاز و تا جنگ تحمیلی و چند سالی پس از آن هم ادامه یافت هیچ گاه فراموش شدنی نیست .
مهربان مرد بختیاری همیشه با همان خصلت میهمان نوازی و مردمداریهای خاص ایل صاحب نام بختیاری از دیدار کنندگانش میهمان نوازی می کردو این خصلت نیکوی انسانی را تا آخر عمر با خود داشت .
محمد سنجری در نوجوانی اززادگاهش مسجد سلیمان به آبادان رفت ودراین شهر به عنوان کارگر شرکت نفت مشعول به کار شد و فوتبال را هم از دهه بیست با تیم فوتبال کارگران آغاز کرد.
سنجری پس از پایان دوران فوتبالش بلافاصله کسوت سرپرستی و مربیگری را برتن کرد ودر این سالهای پر مرارت کار و دوندگی درعرصه فوتبال باشگاهی با تیم کارگران و تاج آبادان و مهاجرین و... زحمات زیادی را متحمل شد .
بسیاری نامهای بزرگ فوتبال آبادان می دانند که استاد محمد سنجری برای رویش و پیشرفت آنان چه کرده است . او در آخرین مصاحبه اش ضمن انتقادبه گرانی ها ی فزاینده اقتصادی استفاده از مربی خارجی در فوتبال ایران را عالمانه و دلسوزانه به چالش کشید .
حالا او پس از تحمل مرارتهای پیری چشم برجهان فرو بست و دوستداران خودرا در غم و اندوه فرو برد . آدمی اگرچه در جسم خود فانی است و مرگ را هیچ گریز و گزیری نیست اما او در عمل و آثار خویش باقی است .
کلام آخر آنکه مردم قدرشناس آبادان به خوبی می دانند که چگونه از خادمان خویش قدرشناسی و سپاسگزاری کنند.
همان آبادانی که با خاطرات مردمش زندگی می کند تا نسل های تحول خواهش خاطرات نوینی را برای باشندگان و آیندگان خلق کنند . خدایش بیامرزاد.