بنظر میرسد ضربههایی که اینگونه قراردادها به حوزه اقتصاد وارد می کنند کمتر از برخی از اختلاس های اقتصادی نیست.
نمونه آخر این مسئله پرونده جدیدی است که در رابطه با آقای شفر در باشگاه استقلال مطرح شده است این هزینه ها می تواند گره از کار بسیاری از مناطق سیل زده بگشاید.
نکته قابل توجه این است که وقتی این گونه پرونده ها مطرح می شود کمتر شخصی معترض کسانی میشود که این قراردادها را بسته اند و به شرایط آن و نحوه تامین مالی آن دقت لازم را نداشته اند و بماند اینکه این افراد بازنشسته شدهاند یا تغییر مدیریت دادند و براحتی از بودجه بیت المال خسارات وارده تامین می گردد و کمتر کسی متوجه می شود که عاقد قرارداد چه کسی بوده و چرا هم اکنون پاسخگوی قراردادی که امضا کرده است نمی باشد.
مشابه دیگر در مسئله برخی تخلفات بانکی است که بیشتر رسانهها به فرد متخلف میپردازند و کمتر رسانهای به این نکته اشاره میکند که کدام مسئول وام به طرف پرداخت کرده است و یا کدام بانک در رعایت ضوابط تخلف کرده است و در نهایت حداکثر آن است که با فرد متخلف برخورد می شود.
بنابراین پیشنهاد می گردد در همه قراردادهای ورزشی و نحوه پرداخت و علل فسخ قرارداد دادستانی ورود نماید و امضا کنندگان قرارداد را اگر در مسئولیت خود نیستند و جابهجا شدهاند بازخواست کند،که اگر احیانا قصور یا تقصیری داشتند پاسخگو باشند، شاید بتوان با جلوگیری از جریمه های که تاکنون به فدارسیون ها و باشگاه های کشور تحمیل شده است، چندین ورزشگاه در مناطق کم برخوردار ساخت تا بعد از اینهمه سال نیاز به وارد کردن مربی چشم آبی نباشد و با همین مربیان بومی خودمان بتوانیم افرادی چون مرحوم پرویز دهداری،مرحوم ناصر حجازی و مرحوم همایون بهزادی تربیت کنیم.
دکترای علوم سیاسی و عضو هیات علمی دانشگاه*