چاپ کردن این صفحه
  • همکلام با مجید وشاهی پور، دفاع اسبق نفت آبادان؛

عاشق آبادان و آبادانی بودم اما از تیم ملی خط خوردم

عاشق آبادان و آبادانی بودم اما از تیم ملی خط خوردم
   
عاشق آبادان و آبادانی بودم اما از تیم ملی خط خوردم |||| ||||

دفاع وسط تیم فوتبال صنعت نفت آبادان در دهه ۷۰، مجید وشاهی پور است. همان مدافع محکمی که سیم خاردار لیگ آزادگان بود و عبور از آن برای هر مهاجمی کمتر میسر می شد. مجید را به حفظ توپ هایش و به بازی سازی اش می شناختند. نقطه قوت و اطمینان تیمش بود.


به گزارش راستین آنلاین،قصه ایستادگی های اش در زمین ، لالایی مادران خوزستانی بر بالین پسران شان بود.شبهای مسابقه نفت پر از احتمال ، امید ودلهره بود.پسرک آبادانی ، فکر بازی فردا نمی گذاشت بخوابد. مادر در گوشش زمزمه می کرد:« اگر توپ بر روی دروازه نفت بیاید و اگر پله و مارادونا هم در تیم رقیب نفت باشند ، نگران نباش، مجید به هوا می پرد و نمی گذارد دروازه نفت باز شود ».
با مجید وشاهی پور سه ساعت حرف زدم. از اسفند ۴۲ تا همین دیروز، از صنعت نفت تا تیم ملی، از عزیز گطعاوی تا علی پروین ،از آبادان تا کازرون ،از اهواز تا دوباره آبادان. لهجه او آدم را می برد لب شط و تا کوچه های تانکی یک و کوی کارگر می گرداند.پنجره حرفهایش را که می گشاید ، آسمان پر از ستاره اش در لیگ آزادگان را نشانت می دهد و برایت ارغواتی ترین خاطراتش را تعریف می کند.
اما ابرهای تیره و تار از راه می رسند و سپهر فوتبالی اش را می پوشانند ،مجید از روزهایی می گوید که تیفون بی عدالتی ها، شیرین ترین و آفتابی ترین روزها و ساعتهای فوتبالی اش را بارانی و او را از تیم ملی دور می کند.
حرفهای دفاع وسط اسبق برزیلی های ایران با صمیمیت دوچندانش آغاز می شود :
مجید وشاهی پور کیست؟
عاشق آبادان ، متولد سال 42 در محله کوی کارگر آبادان.
گفته می شود بچه های آبادان ،پا به توپ بدنیا می آیند مجید وشاهی پور هم اینگونه بود؟
توپ فوتبال دست از سر بچه های آبادان و بچه ی آبادان هم پا از سر توپ برنمی دارد.خانه ما ،خانه فوتبال بود. برادرانم بازیکن ایران گاز و نفت بودند. در تانکی یک، نزدیک استادیوم تختی. دنبال توپ می دویدیم و غروب که از راه می رسید،ساک لباسمان را بر دوش می گرفتیم و راهی خانه مان می شدیم.تانکی یک و دو پر از فوتبالیست بود.
سال72 به اردوی تیم ملی دعوت شدی و قرار بود به آلمان بروی، چه شد که نرفتی؟
حدود یک ماه و نیم در اردوی تیم ملی در هتل مشهد تهران و در مجموعه ورزشی تختی حاضر بودم.در لیست نهایی جا گرفتم حتی پاسپورت و کت و شلوارم را هم تهیه کرده بودند. ناگهان عده ای آمدند و پیشنهاد دادند به پرسپولیس و یا به یکی از تیم های تهرانی بپیوندم . کشاورز وپاس نیز پیشنهادداده بودند اما من آبادان و آبادانی را دوست داشتم و جواب منفی به پیشنهادات دادم .همین موضوع باعث خط خوردن من از تیم ملی و نرفتن به اردوی آلمان شد.
سرمربی تیم ملی که بود؟
علی پروین.
نظرش درباره تو چه بود؟
نظر مثبتی داشت ولی علت خط خوردنم نرفتن به استقلال و پرسپولیس بود. عاشق آبادان و آبادانی بودم اما از تیم ملی خط خوردم.

چرا به استقلال و پرسپولیس نرفتی؟
بخاطر تعصب به آبادان نرفتم. نه فقط سرخابی ها که تیمهایی چون ذوب آهن، سپاهان، برق شیراز و حتی چند تیم خارجی با من وارد مذاکره شدند. اما پیشنهادشان را به خاطر نفت آبادان رد کردم. هم پستی هایت در اردوی تیم ملی چه کسانی بودند؟
یحیی گل محمدی، افشین پیروانی، نادر محمدخانی.غیر از این نفرات، نفراتی چون عابدزاده، مدیرروستا،درخشان،علی دایی،زرینچه،استیلی ، پیروانی و... هم در اردو حضور داشتند.

سال۶۰ در کازرون هم زندگی می کردی؟
بله، جنگ شروع شد و ما مهاجرین به کازرون و محله ژاندارمری آمدیم. در کازرون یکسال برای‌ تیم مهاجرین و بعد که راهی اهواز شدیم، در محله آخر آسفالت برای تیم شهید پرویز حلواپز بازی کردم.ّ تیمهایی چون روفیش در لشکرآباد و منیعی در حصیرآباد و نیز بازیکنانی چون بختیاری زاده ها،آهک پور، رضا داودی،کاظم کعبی و دیگران به بازی های محلات اهواز رونق داده بودند.
سپس نخستین بازی باشگاهی ام را برای تیم دانشگاه اهواز با هدایت عزیز گطعاوی انجام دادم.بعد از سه سال به تیم نیروی اهواز با مربیگری محمد زلفی و شاغلام دهکردی از شخصیت های بنام فوتبال ایران وارد شدم. سال ۶۸ توسط زنده یاد منوچهر سالیا به تیم نفت آمدم و اینجا بود که نخستین لحظات مشترک من و نفت رقم می خورد.

IMG 20210323 WA0041

سالیا که بود؟

اسطوره بی مثال و بی نظیر مرز و بوم ایران ، کسی که اگر نبود، تیم نفت آبادان هم نبود. با هزار مشقت و زحمت تیم را تشکیل داد و از شیراز به آبادان آورد و نگهداری می کرد. هرچه دارم از زندگی و از کارم از ایشان است. این مرد بزرگ و ماندگار خیلی حق بر گردن من و تیم صنعت نفت دارد. دعوت شدنم به اردوی تیم ملی را مدیون ایشان هستم.
غیر از ایشان، مدیون آقای مصطفی جاودانه هستم. او بود که همه بچه های آخر آسفالت را دور هم جمع می کرد.

کدام مسابقه را دوست داری برایت تکرار شود ؟

بازی نفت بااستقلال تهران در جام نخل طلایی اهواز که 4بر3 و بازی با کشاورزتهران که 2برصفر بردیم.

چند تا گل زدی؟

مدافع بودم اما با این حال 6تا7گل زدم وبهترین گلم از فاصله ۳۰ متری به پوردایی دروازبان ذوب آهن اصفهان بود.

زمانی که گل میزدی یا تیمت پیروز می شد، وقتی برمیگشتی خانه چه اتفاقی می افتاد؟

وصفش بسیارزیباست همه خوشحال وانرژی مثبت انتقال می دادند. ازتماشاگرکه مرا روی کول خودبلندمیکردند و بعد خانواده و همسرم که علاقه بسیاری به نتایج تیم صنعت نفت داشتند.

خطرناک ترین مهاجمی که مقابلت بازی می کرد؟
ابراهیم تهامی زمانی که بااستقلال اهوازبود.
بهترین خاطره ات را تعریف کن
درجشن ازدواجم درسال 71تمام رانندگان تاکسی شهرآبادان ک طرفدار تیم نفت بودند ماشین عروس روبروی استادیوم تختی نگه داشتند، همه تاکسی ها بوق می زدند وشادی می کردند. به عشق همین مردم بود که در آبادان ماندم.

نفت آبادان فعلی را با نفت آبادان زمان خودت مقایسه کن؟

نفت زمان مانفت عشق وایثاروپرازدرک وشعورفوتبال بود.درتمام پستهابرنامه بود. برای بازی کردن،شکل کارزمان مااگرصاحب توپ می شدی توپ فوتبال را به سادگی به حریف واگذارنمیکردی.الان اما عاجزازدادن چندپاس هستند. زمان ما تا اراده می کردیم به تعداددلخواه پاس ردوبدل می شد.زمان مابهترین بازیکنان روبرویت بودند که هرکدام ازآنهایک تیم بود:عابدزاده،علی دایی،عزیزی،علی کریمی،محرمی،مطلق،زرینچه،معرفاوی،تهامی،پیوس و...‌اماالان دریغ ازیک بازیکن چهاردانگ.فاصله خیلی زیاد است بین تیم نفت با فعلی نفت زمان ما.

IMG 20210323 WA0040

لحظه تحویل سال نو کجا بودی ؟
کنار خانواده را با هیچ جای دنیا عوض نمی کنم .
سال ۹۹ چطور بود؟
خیلی شوم بود. کرونا ، فاصله ها را بیشتر کرد. آدم ها از هم بیشتر فاصله گرفتند.
هفت سین ات را بچین

سواد چیزی که توی این مملکت نیست، سمبوسه، سادگی،سرمایه، سیاحت،سبزه ، سرمایه.
یک دروغ سیزده بگو؟
دلار ، هفت هزار تومان است.

انتهای پیام /  وحیدپارسایی
3424 کلیک ها  چهارشنبه, 04 فروردين 1400 10:18
این مورد را ارزیابی کنید
(8 رای‌ها)

موارد مرتبط

1 نظر