البته دیدن لبخند باشکوه آقای شهردار و چهره مغموم کودک رنج کشیده از این کرامت گویا است. از آن هدیه تلخ و دردناک چیزی که محتوم و مسجل است، "بیراهه روی" مدیران در درک و برخورد با آسیب های اجتماعی است.
کودکان کار، بد سرپرست و بی سرپرست نه فقط قربانی عدم عدالت اجتماعی و سوء مدیریت اند که خود به زودی آلت فعل همان هیولای مخوفی که آن ها را به مسلخ کشانده می شوند.
جذب در گروه های جنایت کار و اقدام به جرائم سازمان یافته محتمل ترین سرنوشت این قربانیان است.اما این فقط نوک کوه یخ است که از آب بیرون آمده و دیده می شود،
احتمالات دیگر هم هیچ کدام بهتر نیست.الهام فخاری رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران در بیست و دوم خردادماه سال 97 گفته است: « بنابر اعلام معاون وزیر بهداشت بر اساس مطالعهای که درباره بروز و شیوه ایدز روی هزار کودک کار و خیابان در شهر تهران انجام شده است 4.5 درصد آنها به ایدز مبتلا بودهاند و در همین زمینه رئیس مرکز تحقیقات ایدز ایران گفته است که 4 تا 5 درصد از کودکان کار خیابان به ایدز مبتلا هستند همچنین وی اعلام کرده است که یک سوم کودکان مبتلا 10 تا 14 سال و دو سوم 15 تا 18 سال هستند و در کنار همه این مسائل نباید از آزار جنسی که این کودکان هر روز در معرض آنها قرار میگیرند غافل شویم و بیش از 32 درصد از کودکان کار مورد آزار جسمی، روحی و جنسی قرار میگیرند... مطالعه مصرف مواد در بین کودکان خیابانی نشان میدهد که حدود 5 درصد از پسران دارای سابقه مصرف مواد بودهاند و همچنین این درصد در بین دختران نیز نزدیک به یک درصد است... بر اساس مطالعات انجام شده، 72 درصد از این کودکان بیسواد و کمسواد هستند یا در حد ابتدایی سواد دارند و 17 درصد از کودکان کار و خیابانی در تهران اصلا مدرسه نرفته اند و این بیسوادی و کم سوادی در فرآیند زندگی این افراد تاثیر سوء دارد» . معلوم است چنین فردی چقدر برای سندیکاهای جرم و جنایت جذاب است و چقدر آیندهاش روی او درخشان است.
کودکان مبتلا به اعتیاد و ایدز که مورد تعرض جنسی قرار می گیرند خیلی پیش از آن که قدرتی برای جنایتکاری پیدا کنند با اشاعه بیماری های مقاربتی از اجتماع بی تفاوت انتقام سختی خواهند گرفت و هر روز عمرشان کاهنده حیات و امنیت و آسایش اجتماع است. بدیهی است که اصلا این موضوع منحصر به تهران نیست و در هر شهر کوچک و بزرگی طیفی از مصائب مشابه را می توان دید.
هر کار و هر گام کوچکی برای دور کردن کودکان کار از پیله جرم خیز و جنایت باری که آن ها را احاطه کرده است کاری است سزاوار تقدیر اما کار کارستان که ساماندهی واقعی کودکان کار است، فقط و فقط در صورت بهبود شرایط اقتصادی مملکت ممکن است، چرا که یا این ها نان آور خانواده هستند و باید برای خانواده منبع درآمد ایجاد کرد یا فاقد سرپرست و سرپناه اند و باید به مدارس شبانه روزی سپرده شوند و هر دو اعتبارات قابل توجه می خواهد.
با این همه پیش از درمان باید درد به درستی شناخته شود و راه حل های غیر نمایشی و غیر ویترینی فراموش شود و مدیران کارآمد و کاردان برای چاره اندیشی و اجرای بدون مماشات راه حل ها برگزیده شوند. شرطی که آن لبخند پیروزمند و این چهره مغموم حجت روشنی است که عجالتا محقق ناشدنی است.