این معضل وقتی رنگ جدیتر به خود میگیرد که آمار این تلخترین حلال بین زوجهای جوان بسیار نگرانکننده میشود.
بحث طلاق در جامعه ما این روزها چنان بالاگرفته است که در هر محفل و مجلسی، اعم از خانوادگی، فامیلی و اجتماعی سخن از آمار طلاق، متارکه و جدایی زن و شوهرهای جوانی به میان میآید که چند سالی بیشتر از شروع زندگی مشترک آنان سپری نشده است.
از همین روی، پا به سن گذاشتهها معترض این اوضاع و از زن و شوهرهای جوانی که اینچنین سهل پیوند زناشویی رامی گسلند و زخمی بر پیکر جامعه وارد میسازند شکوه دارند.
آنان میگویند: ما نیز در بدو زندگی با سختیها و تنشها و ناملایمات بسیاری دستبهگریبان شدیم، اما اینهمه را تاب آوردیم، چون میدانستیم که زندگی مشترک دشواریهایی دارد و جز با مدارا و مقاومت و مبارزه نمیتوان به جنگ آن دشواریها رفت.
اما متحیر جوانان امروزی هستیم که ادعای «سخت ورزی» آنان گوش فلک را کر کرده است!
در چنین شرایطی است که به نظرمیرسد برای تجویز نسخه درمان این معضل اجتماعی باید ابتدا به دنبال علت بروز آن گشت.
علل بروز طلاق
عدهای علت طلاق را در مشکلات شخصی، درآمد کم، بیکاری و اشتغال در مشاغل نامرتبط یا تحصیلات و مهارت و جز آن جستوجو کردهاند. عدهای، از سهم و نقش اعتیاد خانمانسوز به مواد افیونی و الکلی سخن گفتهاند، گروهی «مداخله» خانوادهها را زی سهم و زی نقش دانستهاند.
بینیاز به هیچ حجتی هر سه این عوامل میتوانند «بسترساز» تنشهای درون خانوادگی وقوع پدیده آسیبزای طلاق شوند.
اما شواهد دقیق پژوهشی، بهویژه آن دسته از شواهدی که از طریق گفتوگوهای ژرف بالینی با زوجهای متارکهای یا آنانی که در آستانه متارکه بودهاند، بهدستآمده است، حکایت از آن دارد که عوامل دیگری هستند که سهم و نقششان در طلاق فزونتر از عوامل سهگانه مذکور است.
افت اخلاقی، رواج روزافزون فردگرایی، فقدان سرمایهگذاری، ادراک ناصحیح پیش از ازدواج، مسئولیت گریزی و تقلید کورکورانه از فرهنگ بیگانه ازجمله مواردی است که به نظرمیرسد نقش عمدهای درافزایش آمار طلاق درکشورداشته باشد.
ریشههای فرهنگی
در چنین شرایطی است که دبير ستاد ازدواج استان فارس معتقداست: ريشه افزايش آمار طلاق مسائل فرهنگی است.
علیرضایی از بین رفتن قبح طلاق را مسئلهای قابلبررسی عنوان میکند و میگوید: تحقيقات ميداني نشان میدهد كه نظریههای علمي مطرحشده در خصوص علل افزايش طلاق با واقعيت انطباق ندارد.
وي بابیان اينكه جابجايي نظام ارزشها يكي دیگر از علل افزايش طلاق است میافزاید: آمارها نشان میدهد كه بيشترين اختلافها بين زوجها دريك سال اول و بيشترين طلاقها در 5 سال نخست زندگي مشترك به وقوع میپیوندد.
معاون فرهنگي و امور جوانان اداره كل ورزش و جوانان استان فارس با اشاره به اينكه بیشتر طلاقهای رخداده در کشور توافقی است و میانگین سن طلاق در کشور بین ۲۲ تا ۳۸ سال است میافزاید: افزايش طلاق يك پديده اجتماعي است كه پيامدها و آسیبهای اجتماعي خاص خود را دارد.
آمارها چه میگویند؟
درحالیکه بر اساس آمارها استانهای تهران، البرز، قم، گیلان، مازندران خراسان رضوی، اصفهان، کرمانشاه و کردستان بالاترین آمار طلاق رادرچند سال اخیردرکشوربه خود اختصاص دادهاند، دبير ستاد ازدواج استان فارس از كنترل سير صعودي آمار طلاق در دو سال گذشته دراستان فارس خبر میدهد اما درعینحال میافزاید: درست است كه شتاب ثبت طلاق دراستان فارس دردوسال اخير کنترلشده و کاهشیافته است اما بازهم آمارهای موجود نگرانکننده است.
راهکارمقابله با این معضل چیست؟
هرقدر درباره آمار طلاق و پیامدهای آن بیشتر پژوهش کنیم، با واقعیتهای ناخوشایند بیشتری روبهرو میشویم که زندگی همه ما را تحت تأثیر قرار میدهد. طلاق مانند زمینلرزهای است که بنیان خانواده را درهم میکوبد و شیرازه آن را از هم میگسلد و افزون بر انفجار ناگهانی اولیه، پسلرزههایی نیز خواهد داشت که از سر گذراندن آنها گاه بسیار دشوارتر است.
طلاق برای والدین پایان آمال و آرزوهاست و برای کودکان شاید پایان دنیا و رویاهای شیرین آنان باشد. طلاق همه اعضای خانواده را دچار اضطراب میکند، ولی برای فرزندان ناگوارتر است.
آموزشهای پیش از ازدواج، دارا بودن شرایط مساعد برای ازدواج، توجه به مسائل معنوی و دینی و تشابه زوجین ازلحاظ اعتقادات مذهبی، وجود سابقه مناسب در زندگی خانوادگی، ساده زیستی، ازدواج عاقلانه، پرهیز شدید از ازدواج اجباری، تشابه نسبی سطح آموزش، فرهنگ و تحصیلات، دارا بودن، دقت کافی در انتخاب همسر، عدم دخالت اطرافیان، عدم اتکاءبه دوستیهای بهاصطلاح خیابانی یا اینترنتی، تطابقپذیری و قابلیت انعطاف زوجین، انجام مذاکرات جهت رفع اختلافات وسوءتفاهمات و تشکیل محکمه داخلی خانوادگی برای حل اختلاف دو همسر، خوشرفتاری و توصیه مکرر به آن و گذشت از غفلتها و تخلفات جزئی همسروصداقت هم در بدو تشکیل خانواده وهم در طول زندگی زناشویی ازجمله عواملی است که رضایی معتقد است با اعتقاد به آنها میتوان به مقابله با آمار افزاینده طلاق رفت.
دبیرستاد ازدواج استان فارس میافزاید: گرچه طلاق گاهی یک ضرورت است، اما تا حد امکان باید از بروز آن جلوگیری کرد و تا زمانی که راهی درست و مطمئن برای ادامه زندگی زناشویی هست، به سراغ آن نرفت.
طلاق پیامدها و عواقب سوء فراوانی دارد که از آن جمله میتوان بزهکاری کودکان و نوجوانان، فحشا، اعتیاد، فرار ولگردی کودکان، افت تحصیلی، خودکشی زن یا شوهر و حتی کودکان، کاهش به میل ازدواج و کم شدن شانس ازدواج در خانواده و در اطرافیان بهخصوص بچههای طلاق، افسردگی، مشکلات شخصیتی و سایر بیماریهای روانی تغییرات در دوستیها و سایر روابط اجتماعی است که مرد یا زن طلاق گرفته با آنها سروکار دارند.
پرواضح است که این آسیبها و اثر مستقیم آنها بر جامعه میتواند تاثیرمنفی بسیاری روی جامعه بگذارد. به همین علت است که میبایست هرچه زودتر برای مقابله با این معضل اجتماعی فرهنگی راهحل قابل دفاعی جستجو کرد.