وی درادامه افزود:مرتضی آریانژاد از فعالان حیات وحش در استان هرمزگان هشت سال پیش مغازه فروش لوازم شکار داشت. یک روز صبح پیچ تلویزیون را میچرخاند و میبیند که محمدعلی اینانلو در یکی از برنامهها میگوید لذت عکاسی از حیاتوحش، از شکار بیشتر است و البته کاری دشوارتر. مرتضی چندی بعد مغازهاش را تعطیل میکندواز همان زمان راه حفاظت را در پیش میگیرد. او میگوید: «من شکارچی بودم اما دیگر نه شکار برایم جذابیت داشت و نه مغازه باروحیاتم میخواند وبرای همین آن را بستم.در گذشته وقتی شکار میکردم، خانواده ام شاکی میشدند، چون حیوانی کشته میشدو ترس دستگیری هم داشتم در حالی که تصویربرداری و عکاسی از حیاتوحش زمین تا آسمان با آن فرق میکند، به حیوانی صدمه نمیزنید، دیگران از کارتان تقدیر میکنندو از آن طرف دیگران هم از دیدن اثری که خلق شده لذت میبرند، ضمن اینکه آرامش دارید و از دستگیری هم نمیترسید.
لذت عکاسی ازحیات وحش بیشترازلذت شکاراست
ایزدی خاطرنشان کرد: شکارچیان سابق وازجمله امثال آریانژاد دوست دارند در کارشان شماره یک باشند از همین روست که در گرمای ۵۰ درجه هرمزگان در مناطق مختلف به دنبال ردپایی از خرس و پلنگ میگردند. او میگوید: «لذت حفاظت و اینکه از انقراض یک گونه جلوگیری میکنید جذاب ترین چیز است. هر چند پس از اتفاقاتی که برایش افتاد یکی از شکارچیان به او گفته بود ما سالیان سال است اینجا شکار میکنیم و مشکلی برایمان پیش نیامده، چه کاری بود شکار را کنار گذاشتی تادچار این مصائب شوی.»آریانژاددریک برنامه تلوزیونی هم میگوید: «در برنامههای تلویزیونی اولین جملههای من این است که لذت عکاسی و حفاظت از حیاتوحش بسیار بیشتر و البته کار در آن سختتر از شکار است. شکارچیان عادت دارند بگویند ما خیلی حرفهای هستیم و تا نزدیکی حیوان رفتهایم. این در حالی است که در عکاسی شما باید خیلی حرفهایتر باشید و به سوژه نزدیکتر شوید تا بتوانیدعکس خوبی بگیرید.
ایزدی به نقل ازآریانژاد اینگونه ادامه میدهدکه: «من هیچوقت پنهان نکردهام که شکارچی بودهام ولی کملطفی است که گذشته ملاک ارزیابی امروز باشد کما اینکه فیلمی از شکار من که مربوط به گذشته بوده، بارها در شبکه های اجتماعی پخش شد و معیار قضاوت عمومی قرار گرفت.البته آخرین تصویری که ازآریا نژاد در شبکههای اجتماعی پخش شده او را در کنار تیم امدادی «نازک» پلنگ هرمزگان نشان میدهد.
کویرنوردمشهورایرانی در ادامه گفت:فرددیگری بنام فخرالدین احمدی که یکی از شکارچیهای سابق در منطقه سوادکوه بود، هم، خاطرات جالبی ازکارنامه زندگی خوددارد. مخوداو بیان میداردکه: «آن وقتها شکار زیاد میرفتم و جزو بدترینها بودم، البته شکار که بهترین ندارد اما بین بد و بدتر من جزو بدترین هایش بودم. یک بار یکی از دوستان مرا به یک تور گردشگری معرفی کرد تا به عنوان بلد محلی همراهشان باشم. در این سفر نگرش آنها به طبیعت را میدیدم؛ اینکه به هر منظره ای توجه نشان میدهند و کنارش عکس میگیرند و این جرقهای در ذهن من بود، بعدتر هم افرادی مانند «آصفرضاییان » وارد زندگیم شدند.»سالها پیش فخرالدین احمدی به دوستانش گفته بوداگر دوربین بخرد شکار را کنار میگذارد و برای همیشه سراغ شکار نمیرود. یکی از دوستانش روزی دوربینی برایش هدیه آورد. احمدی بنا به قولی که داده بود به جای اسلحه، دوربین به دست گرفت و عکاسی از طبیعت را پیشه کرد. او از آن زمان تاکنون با محیط بانان و فعالان محیطزیست همکاری کرده و به گفته خودش در صف اول فعالان این حوزه در منطقه سوادکوه است چون هم منطقه را میشناسد، هم حیاتوحش و هم شکارچیان را.او درباره این که آیا دوست داشته محیط بان باشد یا نه میگوید: «چند باری به من پیشنهاد شد که از محل کار فعلی به سازمان بروم که قبول نکردم. اگر محیطبان شوم ممکن است روزی در مقابل دوستان سابقم قرار بگیرم و همین باعث میشود فعالیت آزاد در این حوزه را ترجیح دهم.»
ایزدی که خودبانی ثبت کویرلوت ایران درفهرست میراث جهانی "یونسکو" است خاطرنشان میکندکه: کسی که شکارچی است محال است شکار را کنار بگذارد. این جمله را یکی از محیطبانان درجه یک سواد کوه که آرزوی دستگیری احمدی را داشته بارها به همکارانش گفته است. او انکار نمیکند که تفنگ و تیراندازی را دوست دارد اما تاکید میکند قصد ندارد جان موجودی را بگیرد. «ازکشتن هیچ موجودی حس خوبی ندارم.شکارچی ممکن است به اسلحه اش وابسته باشداما لزومابه شکاروابسته نیست. افتخار او این است که در اوج و نرسیده به ۴۰ سال شکار را ترک کرده ومیگوید: نیامدم که بگذارم ۵۰ یا ۶۰ ساله شوم که بعدا توان این کار را نداشته باشم.»
ایزدی معتقد است: شکار مثل اعتیاد قابل حذف نیست وبایدبرایش راهکاری پیدا کرد. «پروانههای شکاری که داده میشود نشان از پذیرش این موضوع دارد. ما باید بتوانیم به شکارچیها جهت دهیم تا بتوانیم شرایط را عوض کنیم وگرنه تا وقتی اسلحه وجود دارد شکارچی هم هست.من بارهابادوستان شکار چیام درباره انقراض و کم شدن گونهها صحبت کردهام؛ اینکه ما باید جلوی این روند را بگیریم یا آن را کنترل کنیم؟»حرفهایی که درباره یک شکارچی سابق زده میشود تمامی ندارد. درهرمنطقه ای مثل منطقه سوادکوه هستند کسانی که میگویند احمدی یافلان فردمحیط بان و.... جلوی شکار کردن شان را گرفته تا پنج سال بعد خودش سراغ حیاتوحش برود. اما این حرفها مهم نیست:آنچه برای امثال احمدی ها اهمیت دارد، فیلمی است که میگیرند و تشخیص ردپای گونههاست. حتی این موضوع آنقدر جالب شده بود که برخی به احمدی درخواست داده بودند به آنها آموزش دهد که چطور از ردپا میشود به حیوان رسید که البته برای همه بازگو نمیکرد و قرار است مستندی دراین باره ساخته شود.
بهمن ایزدی ظرفیت سازمان محیط زیست و توان شکار چیها را میشناسد و معتقد است که با ظرفیت های دولتی نمیشود جلوی شکارچیها را گرفت. از این رومعتقداست که همراهی مردم عنصری واجب است تا منطقه های شکارممنوع یاحفاظت شده برای شکار چیهاناامن شودزیرااین حمایتهای مردمی در مواردی هم جواب داده وباعث شده شکارفروشها به کار دیگری مشغول شوند.طبیعی است که درآمد شکار با راهنمای تور یکی نیست. گرازی که شکار میشود الان دویاسه میلیون تومان وحتی بیشترهم قیمت دارد چه برسد به سایر گونههای کمیاب جانوری!
اودرپایان اظهارداشت: تلاش مابراین بوده وهست تابا حمایت مردم برای شکارچی هاکاری پیدا کنیم تا وابسته به درآمد شکار نباشند وخوشبختانه یکی در ذوب آهن و دیگری در راه آهن تهران وهریکی ازانهاکه پشیمان ازشکاربوده و هستند،برای خودکار پیدا کرده و از منطقه شکار دور شده اند. این کاری بود ه که تنها از توان مردم میآمده و انجام شده ومن فکر میکنم تنهامردم هستند که میتوانند تغییرایجادکنندوازحیات وحش منطقه اشان حفاظت کنند.