چاپ کردن این صفحه

آب شهرم قابل شرب نیست!

اینجا شهر بیرم  است ، زادگاهم ، شهری که مدیون آب و خاک و مِهر مردمانش هستم .

اینجا دمای هوا  بالای۴۰ درجه است و مردم علاوه بر اینکه باید گرمای هوا را تحمل کنند  از تشنگی هم رنج می برند ،آب شهرم قابل شرب نیست .حال این روزهای شهرم خوب نیست ، مردمانش خسته و تشنه اند .تعدادی همشهریانم از سرطان های گوارشی و کلیوی و دیالیزی رنج می برند .
این شهر در جنوبی ترین منطقه استان فارس قرار دارد ، یکی از بخش های پنجگانه لارستان است .که اکنون به غیزانیه فارس شهره گشته است، بر سر هر کوی و برزنی فریاد بی آبی بلند است ، مردم کرونا را فراموش کرده اند چونکه دردی  فراتر دچارند.
 اكنون من به زادگاهم كه دارالاولیاء لارستان نام گرفته است بازگشته ام تا هویتم را از كوچه پس کوچه ها با ديوارها ي  بلند كاهگلي عبور دهم  .
۷ ساله  بودم در کوچه های پر از گل و لای و گاها پر از آب و  شل عبور می کردم ،در راه مدرسه که از جلو پاسگاه محل می گذشت تانکی دیدم که سربازی لوله تانک را به سوی مردمی که با فاصله روبروی پاسگاه ، آنطرف رودخانه شعار مرگ بر شاه و مرگ بر بختیار و درود بر خمینی سر میدادند گرفته بود و بالا و پایین میکرد، اما مردم باکی نداشتند .
خواستم بگویم مردم شهرم در انقلاب همراه بودند ، بعد از پیروزی انقلاب  نیز همراه بودند، زمان جنگ پیر و جوان همه و همه راهی نبرد شدند تا از کیان ایران اسلامی دفاع کنند ،یادم هست که مادرم همراه با زنان  همسایه نان میپختند و بسته بندی میکردند تا بچه هایشان در جبهه از این نان استفاده کنند . 
باز گشته ام تا نگاهی به مدرسه طوسی و نيمكتهاي چوبيش بیندازم ،بازگشته ام تا یادی کنم از آقاي معلم که قصوریان نام داشت و صدای گفتن دیکته اش تا اواسط شهر می رسید باز گشته ام تا پرواز كبوتران و جیک جیک گنجشک ها  را بر روي درختان گز و درختان خرما  آرامبخش روح و روانم باشد، آمده ام  تامرغها  وخروسان رابا مشتي دانه مهمان كنم، آمده ام تا گذشته خويش را بياد آورم گذشته ای که آب روان جویها که به برکه های وسط شهر سرازیر میشد ، یاد آور مشکهایی پر از آب  که بردوش مادران حمل می شد .
اما امرزو پس از سالها  دیدم که کوچه ها همان کوچه های پر از خاک و شل و گل و لای بود اما از آن آب روان خبری نیست . مشکها خالی ، چاهها خشکیده بود ،، برکه ها خالی ، گویا که  استغفرالله خدا هم دیار مارا از یاد برده است.
بگذریم که  شهرم بیرم در کش و قوس های سیاسی شهرهای اطراف سنگ زیرین آسیاب بوده است ، جالب است بدانید که زمانی زادگاهم (بیرم ) دهستانی بود با بیش از ۵۰ روستای تابعه ، اکنون که بخش است کمتر از ۱۲ روستا تابعه دارد!
البته در آینده برایتان از این حیث نیز خواهم نگاشت .اما امروز دغدغه  مهمتری  داریم ،زادگاهم آب ندارد ، برادران و خواهرانم  از بی آبی در مشقتند ،خواب از چشمانم ربوده است ، نگران آینده زادگاهمم .همشهریانم بدلیل آب آلوده ، بعضا به بیماری لاعلاج دچار شده اند ، مشکل گوارش دارند ، کلیه هاشان از کار افتاده است ، دیالیز میشوند . سرطان مثانه دارند.دلم گرفته است.
این دیار سرزمین عشق به ائمه بوده و هست ،محرم ، مجالس عزاداری و سینه زنی خاص دارند ، به یاد سقای کربلا و بیاد لبهای تشنه شهدای کربلا عزادرای میکنند ،امروز زادگاهم صحرای کربلا شده است  ، آب  به قیمت جان شده است .
این شهر عالمان بزرگی داشته و امروز هم طلاب، دانشجویان و مدیران فاضل و سختکوشی در این سرزمین پرورش یافته اند.
مسؤلین عزیز بدانید که مردمان این شهر دین خود را  به انقلاب و اسلام ادا نموده اند .در برابر مهر و محبت و عشق مردم بخصوص جوانان ولایتمدار به نظام مقدس ورهبر انقلاب  چه پاسخی دارید وقتی که کودکانشان بخاطر نوشیدن آب غیر قابل شرب از دل درد ناله هایشان لرزه بر اندام پدر و مادرش می اندازد.بترسید از بی پناهی که پناهی جز خداوند ندارد . کسی به فکر این دیار کهن نیست ، قدمتی به بلندای تاریخ دارد .اما چه سود که آب ندارد .
مردمان بیرم به مهمان نوازی شهره اند اماآب ندارند  که شربتی خنک مهمانتان کنند ،ولی در رفتار و کردارشان  صفا و صميميت موج مي زند، آدمهايش صبح با آواز خروسان از خواب بيدار مي شوند، و صداي اذانشان از حنجره مؤذن ها و از بلند گو های مساجد شنيده مي شود  .صداي نماز در قنوت دستهاي پينه بسته شان به ملكوت اعلا ميرسد. اینجا مؤمنین ساکنند ، اینجا دیار اوالیاء خداست ، شهر امامزادگان است ، بقعه  سبز مبارک حضرت شاه زندو ع از فرسنگها فاصله  خودنمایی میکند ، اما این مؤمنین آب شرب ندارند ، اینان فریادرسی جز خدا ندارند . به فریادشان برسید .
در این روزهای کرونایی بی آبی مرثیه ای غم انگیز است . رعایت بهداشت بدون آب امکان پذیر نیست . جان همشهریانم در خطر است
باید چاره ای اندیشید.
آب حیاتی ترین ماده روی زمین و از نیاز های اولیه انسان است .همیشه باید در اولویت باشد ، اینکه مسئولین مصاحبه کنند که  مسئله را درک میکنیم ولی بودجه نداریم و  در اعتبارات سال آینده مد نظر قرار میدهیم قابل قبول نیست.
چنین موارد حساسی که فاجعه و هزینه های گزافی برای کشور به بار خواهد آورد را باید در اولویت قرار دهیم ،  حتی اگر اعتبارات تمامی طرح های عمرانی کاهش داده شود ، تا آب پایدار برای مردم در اسرع وقت مهیا شود .
مردم واقعا در این شهر با مشکلات جدی روبه رو هستند ،آبی برای آشامیدن ندارند ، خرید آب برایشان از بنزین گرانتر است، اگر این وضعیت ادامه پیدا کند مجبورند  که این منطقه را ترک کنند .
این در حالی است که تعدادی از شهروندان این منطقه با توجه به این شرایط ،خانه و کاشانه خود را رها کرده اند و به شهرهای اطراف مهاجرت کرده اند که قطعا علاوه بر مشکلاتی که برای خودشان ایجاد می شود مشکلاتی از قبیل حاشیه نشینی در آن شهرها را نیز در پی دارد.
مردمان این دیار معروف به ایمانند ،یکپارچه پای انقلاب بوده‌اند و امروز نیز هستند.
مسئولین امرتنها کافیست خود را یک روز به جای مردمی بگذارید که در این روز‌های کرونایی آبی از لوله نمی‌چکد تا دستی بشویند و تن و لباسی از آلودگی بزدایند.
بی آبی، حکایت تلخی است. وقتی آب نباشد آبادانی نیست و وقتی آبادانی نباشد زندگی جریان ندارد و حیات را به سمت کوچ به حاشیه‌های شهر سوق می‌دهد.تا دیر نشده چاره ای بیاندیشید . بی آبی مشکلاتی از قبیل حاشیه نشینی در آن شهرها را نیز در پی دارد.
1304 کلیک ها  دوشنبه, 03 شهریور 1399 11:37
این مورد را ارزیابی کنید
(11 رای‌ها)

3 نظرها