بیش از یک دهه است که حمایتهای دولتی جای خود را به درصد فروش و صدقه دولتی و مالیات از کل فروش اثر و مالیات تماشاگر از اجراگر و ... داده و با این همه تدبیر مدیریتی ، هر اجرای نمایشی بر اساس ضوابطی نامعلوم و روابطی معلوم ، از حمایتی ویژه برخوردار میشود ؛ گروهی بدون حمایت ، گروهی با 5 میلیون تومان و گروهی با چند ده میلیون تومان... همانطور که ارزشیابی آثار نیز با همین مقیاس صورت میگیرد ؛ در یک نمایشی رقص و فحاشی آزاد است و در نمایشی دیگر با قهقهه و شاعرانگی هم برخورد میشود...
اما چند سالی است که همین صدقه حمایتی هم پس از ماهها تاخیر پرداخت میشود ، درست زمانی که گروههای تئاتری ، بحران روزهای اجرا و اقتصاد بیمار و نبرد جذب تماشاگر را رد کرده و به نبود این اندکدرآمد هم عادت کردهاند و دیگر برایشان کاربردی ندارد. مثلا با دلار 9 هزار تومانی اجرا میروند و با دلار 11 هزار تومانی حمایت آنها تصویب میشود و با دلار 13 هزار تومانی دریافت میکنند! یعنی گروه تئاتر بیدرآمد باید هم از تورم نجومی و هم از سود صندوقهای دولتی بودجه و دیرکرد پرداخت هم ضرر کند.
حالا که نزدیک شب یلدا هستیم ، هنوز صدقه گروههای تئاتر از فصل زمستان 1397 پرداخت نشده است و یک گام دیگر به مرز یک سالگی نپرداختن میرسیم و میتوانیم برای جشن تولدی در عزای حمایت دولتی از تئاتر غیردولتی آماده شویم.
با همین روند تاریخی پیش برویم تا 1400 تئاتری نمانده که از آن در وعدههای انتخاباتی بهره ببرند و هنرمندی نمیماند که منجی مدیران سیاسی انتخابات شود و تئاتری نیست که بودجهای بخواهد و... خلاص...
اصلا بیخیال این بلند فکر کردنها...
آقایایان مرحمت کنید صدقههای تئاتری را از سال گذشته تاکنون واریز کنید چون حساب یارانه 45 هزارتومانی ما خالی شده است....