طنین نتهای فرحبخش و آدرنالین مثبت سر به آسمان میگذاشت و مردم برای حضور در پای صندوقهای رأی و خلق حماسههای ماندگار، تهییج میشدند. در حالی که مشکلات اقتصادی و گرههای معیشتی کماکان افسار بازار را دست داشتند، سرانه امید به آینده رشد چشمگیری را میپیمود و به دلیل اعمال سیاستهای مدبرانه، بسیاری از بحرانها در پستوی انزوا و فراموشی به سر میبردند. حمایت حداکثری مردم از آرمانهای انقلاب در حالی صورت میگرفت که شبکههای معاند همه توان خود را برای سیاهنمایی و شیوع رخوت به کار گرفته و از هیچ دسیسهای رویگردان نبودند...
اما نصایح خردمندانه رهبر معظم انقلاب و آدرنالین مثبتی که بر جامعه حکمفرما بود، همه نیرنگهای دشمنان ملت ایران را نقش بر آب کرد و ملت ایران با حضور حداکثری در پای صندوقهای رأی، وطنپرستی و آرمانخواهی خود را به گوش جهانیان رساندند. شاید در دوران معاصر هم بتوان با همین راهکار هوشمندانه، قسمت عمدهای از سیاهنماییها و تزویرها را خنثی کرد. استعمارگران و متجاوزان و پیمانشکنان پس از ناامیدی و شکست در هشت سال دفاع مقدس، به میدان جنگ نرم روی آوردند و اتاقهای فکر متعددی برای درهم شکستن حمیت و روحیه ایرانیان تأسیس کردند. اما به راستی میتوان در عرصه جنگ نرم هم همانند حماسه خاکریزها سربلند از میدان خارج شد؟
در شرایط کنونی، شعلهور شدن آتش جنگ و شلیک توپخانهها بعید به نظر میرسد و این درحالیست که وضعیت روانی و معیشتی مردم هر روز سختتر از گذشته میگردد. گسترش قلمرو فقر، رشد شاخص فلاکت، افزایش نرخ تورم و مؤلفههایی از این دست بر این نکته تأکید میورزند که کیفیت زندگی اقتصادی ایران در شرایط مطلوبی نیست و باید به فکر راهکارهای اساسی و همهجانبه برای مهار بحران برآمد. سفرهها هر روز کوچکتر از گذشته میشوند و بسیاری از نیازهای اولیه و ضروری، از سبد خرید مردم حذف شدهاند. تورم و گرانی کار را به جایی رسانده که بسیاری از مردم حتی توانایی متحمل شدن هزینههای دارو و درمان را نداشته و شاهد از دست رفتن عزیزترین عزیزان خود هستند.
البته در برابر چنین بحرانهایی عاجز و دست و پا بسته نیستیم. در شرایط فعلی، هیچ دولتی و از هیچ جناحی نخواهد توانست وضعیت معیشتی مردم را به صورت یکشبه و ضربتی سامان دهد و مطرح کردن چنین ادعاهایی بییشتر از آن که ریشه در حقیقت داشته باشد، از آبشخور تبلیغات پوپولیستی سرچشمه میگیرد. دولت دوازدهم که با پشتوانه عظیم مردمی بر مسند نشسته، میتواند با سلسله اقداماتی هوشمندانه روحیه آحاد جامعه را تقویت کرده و شادی را بر جامعه حکمفرما سازد. شاید بهبود آمار و ارقام اقتصادی نقش بسزایی در افزایش سطح رضایتمندی عمومی ایفا کند؛ با این حال نقش اساسی در راستای بهبود حال عمومی جامعه بر عهده دستگاهها و نهادهای فرهنگی است.
شهر شش هزار ساله شیراز، پایتخت فرهنگی ایرانزمین است و چون گوهری تابناک بر نگین انگشتری خاورمیانه میدرخشد. در گذشته، بسیاری از فعالیتهای فرهنگی که منجر به تزریق روحیه و شادی در جامعه میشد با نگاهی محافظهکارانه تعطیل شده بود و در سالهای اخیر با تغییر تفکرات و دمیدن هوایی تازه، شاهد بهبود نسبی این رویه هستیم. با این حال، هنوز فرسنگها با مرزهای ایدئال فاصله داریم و به همین دلیل، باید از متولیان فرهنگی شهر درخواست کرد با خرق عادتهای پیشین، اقدامات شجاعانهای برای بهبود حال مردم در دستور کار قرار دهند.
کنسرتها و هنرهای نمایشی به عنوان بازوان توانمند دستگاه فرهنگی برای گسترش شادی و تخلیه انرژی مردم عمل میکنند و این در حالی است که بسامد برگزاری چنین فعالیتهای فرهنگی، درخور پایتخت فرهنگی ایران نیست. تالار حافظ، مجموعه احسان، هنر شهر آفتاب شیراز و بسیاری دیگر از آوردگاههای فرهنگی، باید به محل تردد پیوسته هنرمندان بدل شوند و خالی ماندن آنها نشان از کاهلی و سستی و محافظهکاری خواهد داشت. در بحبوحه جنگ نرم، دولت باید از نگاههای درآمدزایی در حوزه فرهنگ فارغ شده و با ارائه بستههای حمایتی و حتی پرداخت یارانه و سوبسید، زمینه را برای فعالیتهای فرهنگی و منتفع شدن همه اقشار جامعه از شادی و نشاط هموار سازد.
با در نظر گرفتن اینکه بهای بلیطهای فعالیتهای فرهنگی در توان اقتصادی همه اقشار جامعه نیست، میتوان از پتانسیل ورزشگاهها، تالارها، پارکها و همه مکانهای تعبیه شده در معابر عمومی بهره جست و مقدمات شادیهای عمومی را در بسترهای ارزشمدارانه برای مردم فراهم کرد و منتظر نتایج مثبت آن در آینده نزدیک ماند. شاید بدین وسیله بتوان از بسط ناامیدی و افسردگی و گسترش انزوا در جامعه پیشگیری کرد و دشمنان ملت ایران را در عرصه جنگ نرم هم شکست داد.
باید در نظر داشت که سبد فرهنگی مردم هیچگاه خالی نخواهد ماند و چنانچه متولیان فرهنگی کشور در زمینه گسترش فعالیتهای فرهنگی دچار کاهلی و سستی شوند، انبوهی از شبکههای معاند و مجاری زیرزمینی آلوده محصولات سخیف خود را به رایگان عرضه خواهند کرد. خوشبختانه بسیاری از هنرمندان و فرهنگوران صاحبنام هم برای برپایی کنسرتها و نمایشهای رایگان در مکانهای عمومی اعلام آمادگی کردهاند. اینک، نوبت به متولیان مبانی فرهنگی و هنری میرسد که رسالت حرفهای خود را به جا آورده و با همکاری سایر دستگاهها، برای گسترش شادی قدمهای اساسی بردارند. به طور حتم متولیان عرصه فرهنگ و هنر در طی این مسیر با کارشکنیها و نقدهای سرسختانه زیادی مواجه خواهند شد، به همین دلیل باید با در نظر گرفتن جمیع جوانب و در نظر گرفتن موازین اسلامی و شعائر اخلاقی، برای برپایی فعالیتهای فرهنگی گام برداشت و با پشتوانه حمایتهای مردمی به خدمترسانی همت گماشت.
در وضعیت خطیر کنونی، باید همه اختلاف نظرها و تسویهحسابهای جناحی را کنار گذاشت و به داد مردم رسید. خواستههای روانی جامعه دست کمی از نیازهای معشیتی آنان ندارد و چنانچه در این زمینه مرتکب غفلت شویم، برنده میدان جنگ نرم نخواهیم بود. نیاز به شادی و شور و نشاط و تخلیه انرژی خواسته برحق همه مردم است و متولیان فرهنگی شهر و کشور باید زمینه برگزاری آن را در بستری ارزشمدارانه و با پاسداشت همه شعائر پدید آورند.
با گذشت چهار دهه از پیروزی سرافرازانه انقلاب، ملت ایران کارنامه روشنی دارد. ملتی را در نظر بگیرید که در تمام بزنگاههای تاریخی پشتوانه محکمی برای آرمانهای انقلابش بوده و با اقتدار، از آرمانهای نظام دفاع کرده است. ملتی را در نظر بگیرید که که در هیچ یک از پیچهای تاریخی کاهلی و سستی پیشه نکرده و بارها و بارها به عبارت حماسه حضور عینیت بخشیده است. مردمانی را به خاطر آورید که با جان و دل در برابر تجاوز مستکبران زمانه ایستادگی میکند و بهترین فرزندانشان را برای دفاع از خاک و ناموس و وطن به کارزار حق علیه باطل میفرستند. سرزمین ایران همیشه مهد ایستادگی و حماسه و بزرگمردی بوده است. به همین دلیل، باید لایقترین و کارآمدترین و شجاعترین مدیران اجرایی را برای خدمتگزاری به این ملت شریف منصوب کرد و با وسواس دوچندان، کارنامه آنها را زیر نظر گرفت؛ مدیرانی که بنا بر اصل شایستهسالاری بر مسند کار نشسته باشند و فارغ از همه محافظهکاریها و مصلحتاندیشیها به خدمتگزاری صادقانه بیندیشند. عرصه فرهنگ نیازمند مدیرانی شجاع، توانمند، خلاق و ارزشمدار است. مدیرانی که نیازهای روانی جامعه را درک کرده و بتوانند روحیه مردمانی را که در گردابهای روانی گرفتار آمدهاند، تقویت کنند. مدیرانی که برای خدمت به مردم، همه منفعل ماندنها و عافیتاندیشیها را کنار گذاشته و به جای آنکه آبی به آسیاب دلواپسیها بریزند، در سمت مردم باشند.
اینک، بسیاری از اقشار مردم در انتظار گسترش رویدادهای رفیع فرهنگی و هنری با در نظر گرفتن همه موازین دینی، اصول ارزشی و پاسداشت هنجارها در پایتخت فرهنگی ایران هستند؛ در ورزشگاهها، تالارها، پارکها و در کوی و برزن. به طور حتم گسترش شور و شادی و نشاط در میان مردم مغایرتی با آموزههای رفیع دینی و سیره ائمه اطهار و پیامبری که به خوشرویی شهره عالم بودند، نخواهد داشت. بنیه روحی و روانی مردم را در بحبوحه چالشهای اقتصادی فراموش نکنیم. در سمت مردم بایستیم.