از بهمن شیراز تا رکس آبادان

سینمای سوخته چه تراژدی غم‌باری برای شیراز و مردمانش شده است.

ما به همت حماسه ادبی پیشینیان، به لقب سترگ پایتخت فرهنگی نائل شده ایم. این در حالی‌ست که در دوران معاصر و در زمینه خلق زیرساخت های فرهنگی و گسترش سخت افزارهای هنری کارنامه مقبول و تحسین برانگیزی نداریم. شاید از یاد برده باشیم مراکز خرید مرمرین و تقاطع های چندسطحی و آسمان خراش ها برای شیراز جلال و شکوه به ارمغان نمی آورند؛ بلکه دستمایه هایی از پیشینه فرهنگی شهر است که جهانیان را به مأمن شیخ اجل و لسان الغیب فراخوانده و فرازهای تمدنی و صلح دوستی و اصالت فرهنگی مان را به رخ می کشد. در حقیقت، شهر شش هزار ساله منهای مواهب فرهنگی و هنری اش، به سرابی از متروپلیس های بی ریشه بدل می شود که از گره های ترافیکی و آلودگی هوا و چالش های روزافزون در عذاب است.

در برهه ای که آتش حریق بر پیکر فرسوده سینما بهمن افتاد، پرسش های زیادی از ذهن مردمان این شهر می گذشت. گذر ایام و مشکلات همه جانبه سبب شده فروریختن سقف سینما پرسیا از خاطره ها زدوده شود و دیگر برای هیچ کس، تبدیل سینما به پارکینگ بهت آور نباشد. انگار بختک شوم بی مهری و زوال بر سر سینماهای کهنه شهر فروافتاده و قامت افراشته آنان را یکی پس از دیگری نقش بر خاک می کند. انگار هیچ کدام از آنها سرشار از خاطره ها و نوستالژی ها نبودند. انگار هیچ کس برای نشستن در محضر پرده های نقره ای شان بی تابی نکرده و انگار قهرمانان ایرانی و فرنگی، هیچ‌وقت بر پهنه آنها ظهور نکردند. اینک شاید وقت آن رسیده باشد که سازمان ها و ارگان هایی که عهده دار مسئولیت بودند، در برابر پرسش های افکار عمومی پاسخگو باشند.

به راستی طی سال های اخیر چه اقدامات اساسی و بنیادینی برای حفظ و نگهداری سالن های نمایش صورت گرفته و چرا سینماهای نوستالژی شهر یکی از پس دیگری فرو می ریزند؟ بودجه های فرهنگی شهر کجا و چگونه خرج می شود؟ آیا بر عملکرد سالن هایی که به بخش خصوصی واگذار شده اند، نظارتی صورت می گیرد؟ آیا همه فرایندهای قانونی برای واگذاری آنها به بخش خصوصی به صورت دقیق و از طریق ضابطه های قانونی انجام شده است؟ آیا مسئولان شهری و متولیان امور اجرایی همچنان با عزمی راسخ در مقابل فرایند تغییر کاربری و تجاری سازی مکان های فرهنگی و هنری خواهند ایستاد و در مقابل زیاده خواهی ها مقاومت می کنند؟ چنانچه دستگاه ها و سازمان ها بودجه ای برای بازسازی سالن های سینما در اختیار ندارند، چرا فرش قرمزی برای بخش خصوصی پهن نمی شود؟ چرا الزامات قانونی و مفاد قراردادها بخش خصوصی را ملزم به بازسازی و نوسازی نمی کند؟ چه وقتی قرار است همه بروکراسی ها و موانعی که بخش خصوصی برای فعالیت در حوزه فرهنگ پیش روی خود می بیند، یک بار برای همیشه برداشته شوند؟

شاید ما از یاد برده باشیم هنر هفتم، جهانشمول ترین هنرهاست و تمامی اقشار جامعه به راحتی تحت تأثیر مفاهیم آن قرار می گیرند. کشورهای توسعه یافته بیشترین حجم سرمایه گذاری ها را در صنایع نرم افزاری و سخت افزاری سینما انجام می دهد و کار به جایی رسیده که سود حاصل از آن، به مراتب از فروش اسلحه و تکنولوژی بیشتر است. اما در ایران و پایتخت فرهنگی اش، اوضاع از قرار دیگری‌ست. سالن های نمایش شهر رفته رفته به سوی مناطق متمول نشین کوچ می کنند و این به معنای تبدیل شدن هنر هفتم به آوردگاهی برای لاکچری هاست. چرا که اختصاص هزینه های اقتصادی و زمانی برای رفت و آمد و تهیه بلیط برای اقشار فرودست، گران تر از بنیه و بضاعت آنها تمام می شود و گروه عمده ای از مردم، رفته رفته از لذت تماشای پرده های نقره ای محروم خواهند شد. اگر پیش از این، رفتن به کنسرت های موسیقی از سبد فرهنگی بسیاری از خانوارها حذف شده بود، در آینده نزدیک برای سینما نیز شاهد چنین اتفاقات ناخوشایندی خواهیم بود. این در حالی است که سالن های پرپیشینه نمایش، قسمت عمده ای از هویت شهر راز را تشکیل می دهند و تمام سینماهای چشم نواز و نوظهور شهر با تمام سیستم های دالبی و تصاویر چشم نواز، از حس نوستالژی محروم اند.

از سوی دیگر، پیشامدهای تأسف برانگیزی نظیر حریق سینما بهمن، فروریختن سقف سینما پرسیا و تبدیل سینما حافظ به پارکینگ، می تواند آزمونی جدی برای متولیان امور فرهنگی و مسئولان شهری باشد. افکار عمومی مصرانه خواهان بازسازی و جلوگیری از تغییر کاربری آنها هستند و برای تعیین سرنوشتشان، با دقت به روزها و ماه های پیش رو می نگرند. حتی در صورتی که این سالن های نمایش به بخش خصوصی واگذار شده باشند، باز هم مسئولان شهری باید با ابزارها و اهرم های قانونی آنها را مجاب کنند که به ماهیت فرهنگی و هنری توجه داشته و از تجاری سازی های عذاب آور پرهیز کنند. در نظر داشته باشیم که مردم شیراز تشنه تماشای آثار خوب سینمای ایران و جهان بر پرده های نقره ای هستند و چنانچه فرایند بهسازی و نوسازی آنان به شایستگی صورت گیرد، به طور حتم اصل سرمایه و سود حاصل از آن در مقطع کوتاهی به جیب بخش خصوصی و سرمایه گذاران باز خواهد گشت و مسئولان فرهنگی و اجرایی شهر شیراز می توانند کارنامه مقبولی در این زمینه از خود بر جای بگذارند.

تا مشخص شدن نظریه کارشناسان آتش نشانی، نمی توان فرضیه عمدی یا اتفاقی بودن حریق سینما بهمن را با یقین مطرح کرد و انگشت اتهام را به سوی گروه و جریانی خاص نشانه گرفت. با این حال، آتش سوزی سینما متروی سابق، آن هم سه روز پس از کندن صندلی ها، به شدت آزاردهنده و آبستن حاشیه هایی خواهد بود؛ همان گونه که سوختن مردم بی گناه در سینما رکس آبادان توسط ایادی رژیم طاغوت کشنده و عذاب آور بود و داغ آن تا دهه های متمادی از یادها و خاطره ها پاک نمی شود. وه که سینمای سوخته چه تراژدی غم‌باری برای شیراز و آبادان و ایران شده است.

انتهای پیام /  سعیدامیرآبادی-روزنامه نگار
1646 کلیک ها  پنج شنبه, 16 خرداد 1398 15:27
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت، «راستین آنلاین» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بالا