این امر نهتنها باعث میشود که مخاطب از روزنامهها دلزده شود، بلکه برای اقتصاد کشور با توجه به مصرف کاغذ و جوهر زیانده نیز است. در حال حاضر بسیاری از مطبوعات چاپی کشور به توزیعکننده برگشت داده میشود و خمیر شدن ثروتی هنگفت حاصل چاپ اینگونه روزنامهها است. نکته جالب توجه این است که صاحبان روزنامهها نیز بیتفاوت از این قضیه میگذرند و بیشتر رشد فضای مجازی را علت فروش کم روزنامههای خود عنوان میکنند. حال با توجه به این توضیحات باید از صاحبان نشریات در ایران این سوال را پرسید که آیا فقط در ایران فضای مجازی باعث فروش کم روزنامههای چاپی میشود؟ آیا در آمریکا خوانندگان روزنامهها از امکانات وب سایت و شبکههای اجتماعی بهره نمیبرند؟
پاسخ این سوال را میتوان با نگاهی به تیراژ روزنامه وال استریت ژورنال به خوبی داد. این روزنامه نهتنها در قاره آمریکا دارای تیراژ بالا است، بلکه در آسیا و اروپا هم به صورت اختصاصی در حال انتشار و فروش است. به راستی چه عاملی باعث میشود که روزنامهای با این تیراژ در سطح منطقه خاورمیانه منتشر و توزیع شود، اما روزنامههای داخلی ایران چنین امکانی را ندارند. با نگاهی به سرفصلهای این روزنامه میتوان متوجه شد که تولید محتوا از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. محتوای این روزنامه به شکلی است که حتی بسیاری از شبکههای تلویزیونی به تحلیلهای آن اهمیت داده و از این منبع اقتصادی برای تحلیلهای خود استفاده میکنند. روزنامه وال استریت ژورنال با توجه به وابستگی خود به یکی از بزرگترین بازارهای بورس دنیا، فضایی را فراهم کرده است که هر روز صبح مشترکان آن در سراسر دنیا منتظر تحلیلها و نظرات این روزنامه هستند. این روزنامه با استفاده از تحلیلهای ناب کارشناسان اقتصادی بازار را تحت تأثیر تحلیلهای خود قرار داده تا جایی که بسیاری از شرکتهای معتبر جهان آینده مالی خود را براساس پیشبینیهای آن قرار داده و هر روز تحلیلهای این روزنامه اقتصادی را مورد رصد قرار میدهند. حال این سوال پیش میآید که آیا در ایران چنین روزنامهای وجود دارد؟ مسلما جواب خیر است. روزنامه دنیای اقتصاد بهعنوان برترین روزنامه اقتصادی ایران در داخل ایران تا حدودی توانسته است این مساله را مرتفع کند، اما آن هم مصرف داخلی داشته و هنوز برای جهانی شدن راه بسیاری در پیش دارد.
عوامل مختلفی در ایران وجود دارد که باعث عدم تولید محتوای مناسب میشود. اهمیت ندادن صاحبان روزنامهها که اکثرا درآمد خود را از مکانهای دیگری تأمین میکنند به محتوای تولیدی روزنامه خود، خبرنگارانی که اصولا به غیراز کپی کردن از خبرگزاریها و پایگاههای خبری کار دیگری بلد نیستند و عدم تأمین مالی لازم خبرنگاران برای تشویق بیشتر به تولید محتوا باعث شده است تا مطبوعات ایران در این زمینه با چالشی جدی روبهرو شوند.
در حال حاضر اگر بخواهیم روزنامههایی را نام ببریم که تولید محتوای مناسبی دارند شاید به تعداد انگشتان یک دست هم نرسد و این در حالی است که تعداد امتیاز روزنامههای ایران عدد 200 را نشان میدهد. از این تعداد همانطور که پیشتر گفته شد 80 درصد از اخبار مشابه استفاده میکنند و به نوعی میتوان گفت هنگامی که روی پیشخوان دکهها قرار میگیرند میتوان محتوای آنها را از تیتر یک به خوبی تشخیص دارد. البته معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد تمهیداتی مانند تأثیر تولید محتوا در رتبهبندی روزنامهها را ارائه داده است تا شاید صاحبان مطبوعات بهخاطر دریافت یارانه و آگهی مناسب هم شده مقداری به تولید محتوا ترقیب شوند، اما هنوز فاصله زیادی وجود دارد که اگر به همین منوال پیشرود ما شاهد مرگ تدریجی مطبوعات کاغذی خواهیم بود.