انتقاداتی که گاهی دایره انصاف را درنوردیده و بابی انصاف ترین تحلیلها واژه تقوا را به بیاعتبارترین واژه در عرصه اطلاعرسانی تبدیل کرده است.
در همین راستا و در چند روز گذشته دو تن از مدیران دولت یازدهم و دوازدهم که اتفاقاً به گواه تاریخ جزو موفقترین مدیران دولت حسن روحانی هستند توسط منتقدین دولت با تیزترین تیغها مورد هجمه قرارگرفتهاند تا تاریخ مطبوعات فارس این روزها را بهعنوان روزهایی که هرکه سر تراشیده ادعای قلندری کرده به خاطر بسپارد.
روزهایی که توهین جای نقد، بیایمانی و بیتقوایی جای روشنگری و سیاه نمایی جای افشاگری را گرفته است.
اما ایکاش منتقدین این روزها که بین سالهای 84 تا 92 یعنی همان سالهایی که دولت مورد محبت و حمایت آنها بابی رحمانه ترین روشها سرمایههای مالی و معنوی این کشور را به باد داد و با ایجاد تفرقه و چنددستگی کشور را تا لبه تاریک فروپاشی پیش بردند به این چند نکته که در ذیل میآید صرفاً جهت افزایش سطح آگهی و یا احیاناً بیدار شدن وجدان خفته خود توجه میکردند.
1-مجموعه ورزشی پارس یک طرح ملی با زمینی به مساحت تقریبی 63 هکتار است که ایجاد و ساخت چند مرکز ورزشی و مراکز پیرامونی در آن پیشبینی و جانمایی شده است.
کاسه زمین فوتبال این ورزشگاه ابتدای امسال و پس از 22 سال که از کلنگ زنی آن میگذشت در حالی با حضور وزیر ورزش و جوانان افتتاح شد که در طول بیش از دو دهه که از زمان کلنگ زنی آن میگذشت کمتر از 40 درصد پیشرفت فیزیکی داشت.
اما با تدبیرمدیران دولت یازدهم و با رایزنیهای انجامشده نظارت بر این طرح ملی به استان فارس سپرده شد تا روند ساخت و به بهرهبرداری رسیدن آن تسریع بخشیده شود.
مدیریت جهادی به معنای واقعی کلمه و نهتنها در حد شعار و ژست سیاسی در این پروژه به منصه ظهور گذاشته شد تا مدیرکل ورزش و جوانان استان و مدیرکل وقت دفتر فنی و معاون کنونی عمرانی استانداری فارس بهعنوان دو تن از مدیران دولت بهصورت روزانه در این پروژه حضورداشته باشند و از نزدیک بر عملکرد پیمانکار این مجموعه یعنی شرکت توسعه و نگهداری اماکن ورزشی کشور نظارت کنند.
رفتاری که نشان از تعهد اخلاقی دولت درراستای تأمین کیفی این پروژه بزرگ بهجای ساختن ظاهری عوامفریبانه داشت.
بالاخره طلسم ساخت این ورزشگاه شکسته شد و چمن زمین فوتبال ورزشگاه بزرگ و زیبای پارس بهعنوان چهارمین زمین بزرگ و استاندارد فوتبال کشور افتتاح شد.
ورزشگاهی که بسیاری از اهالی ورزش اندکاندک ساخت آن را کاری نشدنی میدانستند!
اما این پایان راه نبود. قرار نبود افتتاح زمین چمن نقطه پایان و ویترینی این پروژه باشد. نظارت همچنان ادامه داشت و جهاد همچنان پابرجا بود.
از فروردین سال جاری تاکنون در این ورزشگاه چندین زمین تنیس ساخته و آماده بهرهبرداری شده است. این زمینها برای رشتهای ساخته شد که در طول 40 سال گذشته حتی یک متر زمین استاندارد هم برای آن ساخته نشده بود.
خانه کاراته استان در ضلع جنوبی این ورزشگاه کلنگ زنی شد تا یکی از مدال آذرترین رشتههای ورزشی ازلحاظ سختافزاری تأمین شود.
اتفاقی که باعث میشود تا نام فارس بهعنوان تنها استان دارای خانه اختصاصی و استاندارد کاراته در تاریخ این ورزش با قلم زرین نوشته شود.
اما بازهم این پایان راه نبود. قراراست این ورزشگاه که نماد یک اراده جمعی در به سرانجام رسیدن یک طرح تاریخی بود سالهای سال بدون دغدغه مورداستفاده اهالی ورزش قرار گیرد.
چمن این ورزشگاه نیز مانند بسیاری دیگر از زمینهای فوتبال احتیاج به نگهداری پس از کاشت و داشت، داشت.
همچون ورزشگاه ثامنالائمه مشهد که دو سال پس از کشت چمن فوتبالی روی آن انجام نگرفت، چمن این ورزشگاه هم باهدف استفاده بلندمدت احتیاج به مراقبت داشت.
گذشت زمان ضعفهای کاشت چمن توسط پیمانکار را هویدا کرد تا با حساسیت تیم مدیریتی استان این ضعف پیگیری و راهحلهای برطرف کردن آن بررسی شود. حضور معاون رئیسجمهور که به دعوت استاندار فارس در این ورزشگاه حضور یافت حکایت از عزم مدیران دولت روحانی برای بهجای گذاشتن کارنامهای خوب در این پروژه دارد.
اتفاقی که در دوران دولت موردحمایت ساکتین دیروز و منتقدین امروز کمتر به چشم میخورد.
2-هادی پژوهش جهرمی یکی دیگرازمدیران دولت روحانی است که این روزها منتقدین دولت با کینهای که از عدم حضورشان دریک جلسه سیاسی همراه است وی را مورد هجمه خود قراردادِه اند.
همانگونه که از عنوان معاونت سیاسی و امنیتی استانداری فارس برمیآید این حوزه نیازمند به حضور یک فرد سیاسی است.
فردی که سر دو گرم دنیای سیاست را چشیده باشد. فردی که ادوار مختلف تاریخ انقلاب را در بطن جامعه درک کرده باشد نه کسی که در دوران جنگ عافیتطلبی و غرب نشینی را به حضور درمملکت ترجیح داده باشد یا بدون اینکه حتی یک تیر گازی در دوران آموزش نظامی شلیک کرده باشد و بدون اینکه خدمت مقدس سربازی را انجام داده باشد معاون سیاسی امنیتی استانداری استانی همچون فارس شده باشد!
ایکاش منتقدین امروز معاون سیاسی استاندار فارس که قصد دارند با ایجاد فاصله بین تفکراستاندارو معاونش دوقطبی تبادار- پژوهش را در استان طرحریزی کنند خاطرات ماهعسل سیاسی خود در استانداری فارس را رقم میزدند. سالهایی که تنهای معنای امنیت در استانداری بازرسی بدنی گارد ویژه قبل ورود به ساختمان استانداری بود!
خاطرمان هست که در دوران شهردار موردحمایت طیفی که امروز منتقد دولت روحانی هستند، پل کابلی ولیعصر که قرار بود نماد اراده ملی در یک پروژه عمرانی باشد به دلیل جهل علمی ریزش کرد. ریزشی که دریک روز تعطیل اتفاق افتاد اما توجه بسیاری را به خود جلب کرد. انتقاد آن روز تعدادی از خبرنگاران از عدم عذرخواهی شهردارشیراز باعث تشکیل پروندهای سیاسی امنیتی توسط حراست این نهاد مردمی شد که اگر با پادرمیانی تعدادی از مدیران شهری همراه نمیشد معلوم نبود چه سرنوشتی به دنبال خواهد داشت.
یادمان نرود همین 8 سال پیش بود که انتقاد از بهرهبرداری نمادین از قطار شیراز اصفهان که یک روز پس از افتتاح از ریل خارج شد مساوی بود با سیاه نمایی علیه دولت و زیر سؤال بردن خدمات مدیران نظام!
یادمان نرود همین ده سال پیش بود که گزارشهای روزنامهها از وضعیت اسفبار زندگی مردم در برخی محلات شیراز، برابر بود با مقابله با مدیرانی که افتخارشان خوردن نون و پنیر با مردم بود!
یادمان نرود همین چند سال پیش بود که یک تصمیم غلط توسط مدیرانی که اطاعت از رئیس دولت نهم و دهم را اطاعت از امام زمان (ع)و خدا میدانستند تیم ریشهدار برق شیراز را به تاریکترین صفحات تاریخ هفتادسالهاش کشاند تا حکایت انداختن یک سنگ ته چاه و عاجز ماندن 40 عاقل از درآوردن آن رنگ و بوی واقعی به خود بگیرد.
کمی انصاف داشته باشیم. اکنونکه به خاطر سکوت آن سالها در معرض اتهام بیبصیرتی قرارگرفتهایم، با متشنج کردن فضای جامعه و تحریک و تشویش اذهان عمومی اجازه ندهیم اعتماد مردم به مسئولین نظام سلب شود.
اتفاقی که در صورت بروز پیامدهای ناگواری در حوزه امنیت ملی به دنبال خواهد داشت.
«اتَّقوا اللّه حقَّ تُقاتِه»