ازخودکشی تا مرگهای کرونایی/لزوم حضورآگاهانه درفضای مجازی
این روزها برخی که دستی بر آتش اندیشه و قلم و دل در گرو مردم و میهن دارند با انتقاد درباره کم توجهی به خبر درگذشت خانمها شیده لالمی( روزنامه نگار ) ،دکتر هاله لاجوردی (استاددانشگاه) وقبل از آن دکتر فریبرز رئیس دانا (متفکر واقتصاد دان وکنشگر سیاسی )، خسرو سینایی(کارگردان سینما ) جمشید پژویان( اقتصاد دان ) ،مریم میرزاخانی (نابغه ریاضی جهان) و...و پرتوجهی به مرگ مهرداد میناوند و وضعیت علی انصاریان( فوتبالیست) مطالب و مقالات قابل تاملی نوشته و سوالات و توقعاتی را با مخاطبان در میان گذاشته اند .
این رویکردها و بازتابها را می توان واکاوی کرد. علت اصلی این پرتوجهی و آن بی توجهی دیرین سال را باید در شرایط حاکم اجتماعی و فرهنگی بر جامعه جستجو کرد.
گروهی از فرصت مرگ و کرونا و معروفیت چهره ها استفاده می کنند تا جامعه و مدیران را از حساسیتهای خود نسبت به ناکارآمدیها بیان کنند که این هم در نوع خود زبانی برای اعتراض و راهی است برای به میدان آوردن برخی ساکتین و درخودفرو رفتگان و بی خیالان .
مرگ مهرداد میناوند بسیاری را بنا به دلایل مختلف به میدان حضور واعتراض کشاند حساسیت درباره انصاریان هم باز ادامه همان اعتراض به شرایط ایجاد شده است .حال اگر برخی فرصت طلبانه قصد بهره برداری تبلیغی از بیماران کرونایی دارند مردم به خوبی می دانند که چه کسی حسن نیت دارد یا ندارد از صدا و سیما تا رسانه های مکتوب و چهره های معروف و مطرح را مردم به خوبی می شناسند و می دانند که کارکرد و عملکرد آنان با چه اهداف و نیاتی است . بله مرگ امثال بانوی آگاه مطبوعات شیده لالمی و مرگ استاد باسواد و آگاه دانشگاه خانم هاله لاجوردی موضوع کوچکی نیست . باآنان چه رفته بود و چه بر سر این نخبگان آمده که اینگونه درهم می شکنند وبا خودکشی از میان ما می روند . اگر رسانه ها کمتر یا در حد یکی دوخبر درباره مرگ این عزیزان و سایربزرگانی که در سکوت از میان ما رفته اند می نویسند باید آسیب شناسی کرد آیا سانسور بیرونی و خودسانسوری باعث آن است یا همرنگی و همراهی با سیاستهای رسانه ای یا اصلا نه ،غم نان و ترس و وادادگی و یاس باعث این استحاله تدریجی و عادت شده است؟!
هرچه باشد وجود این روحیه یک درد است درداست و درد !! چیزی شبیه فاجعه حذف و خاموش کردن وفراموشی نخبگان !! شبه قتل عامی که از دهه ها پیش آغاز شد و تا امروز ادامه یافته است. مردن نخبگانی که سرمایه بی بدیل جامعه بوده اند . باز هم دریغ و درد ! اما یک نکته را نباید از یاد برد که علیرغم شرایط دشوار کنونی باز زنان و مردانی هستند که بدون کمترین خودنمایی و تظاهر از این نوع رویدادها نمی گذرند و با نگاه تحلیلی درباره اش می نویسند و اطلاع رسانی می کنند. راه مقابله با فراموشی و فراموش شدگان و جلوگیری از ادامه آن نوشتن و یادکردن و تقابل با بی خبری است.
باید با اطلاع رسانی به موقع و پرداختن صحیح و آسیب شناسانه حساسیتها را برانگیخت زیرا عادت به سکوت و خاموشی بی تفاوتی و مرگ تدریجی را به دنبال دارد .
بنابراین از هیچ رویدادی ولو کوچک که ا مصالح و سرنوشت جامعه سروکار دارد نبایدگذشت. آن جامعه ای محکوم به شکست است که به بی تفاوتی و تبلیعات رسمی هدفمند که شبانه روز در جهت انحراف افکار عمومی در حال انتشار و تکثیر خود است عادت کند.
فضای مجازی علیرغم مشکلاتی که دارد فرصتهای خوبی را برای انتشاروتکثیراندیشه ها و تحلیل ها فراهم اورده است . از این فضا باید در جهت آگاهی و وحدت اجتماعی به منظور مقابله با هر گونه انحراف و فرصت طلبی نهایت بهره را برد.حضور و همراهی با روشنگران اجتماعی و تکثیر اندیشه ها و دیدگاه های مترقی آنان نشان دهنده زنده بودن جامعه مطالبه گر و تحول خواه است. بدون شک این نشانی از حضور آگاهانه است .
هیچ سلاحی قدرتمند تر از آگاهی و اتحاد و تفاهم ملی و حضور آگاهانه در عمل اجتماعی نبوده و نیست. یاد همه بزرگان و نخبگانی که روی در نقاب خاک دارند گرامیباد.
منتشرشده در
یادداشت
برچسبها
- خودکشی شیده لالمی
- مرگ مهردادمیناوند
- حضور درفضای مجازی
- مرگ هاله لاجوردی
- مریم میرزاخانی
- سانسور
- خودسانسوری
نظر دادن
لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت، «راستین آنلاین» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.