یک روزنامه نگار در تشریح دلایل پیروزی ترامپ درانتخابات:

مخالف خوانی های ترامپ مؤثرترین دلیل پیروزی او بود/آمریکایی ها احساس کردند که "تغییر" با او محقق خواهد شد

تا چه حد نتیجه انتخابات آمریکا را قابل پیش بینی بود؟

همان طور که می دانید گاهی کار روزنامه نگاران پیش بینی وقایع است. البته کار ما پیشگویی نیست. ما فقط بر اساس آن چه می بینیم یعنی قرائن و شواهد پیش بینی می کنیم. گاهی این شواهد غلط انداز هستند. در این صورت پیش بینی ها غلط از آب در می آید و شگفتی خلق می شود.

از اولین ساعات اعلام نتایج، مشخص شد که دونالد ترامپ از رقیب دموکرات خود پیش افتاده است. در ابتدا گمان غالب بر این بود که این روال تغییر خواهد کرد و با شمارش آرای ایالت های کلیدی، کلینتون رقیب خود را پشت سر خواهد گذاشت اما چنین نشد و هر چند در مقاطعی او به ترامپ نزدیک شد اما هیچگاه به او رسید و از راه یافتن به کاخ سفید در عین ناباوری خودِ هیلاری کلینتون و هواداران او به علاوه قریب به اتفاق تحلیلگران سیاسی در آمریکا و سایر نقاط جهان باز ماند. 

می خواهید بگویید که فکر می کردید که هیلاری کلینتون برنده انتخابات خواهد بود؟

دقیقاً. پیش از آغاز شمارش آرای الکترال نه تنها من بلکه کمتر کسی فکر می کرد که شخصیتی که ابتدا در عرصه سیاسی «گمنام سیاسی» به حساب می آمد، سپس «مورد استهزا» قرار گرفت و بعد «مورد نفرت» واقع شد، در مرحله آخر بتواند «رئیس جمهور» قدرتمند ترین کشور جهان شود.

اکنون ترامپ رأی آورده و رئیس جمهور منتخب آمریکاست پس چه کسانی او را نادیده میگرفتند؟ چه کسانی از او متنفر بودند؟

این هم از کارکرد رسانه هاست. گاهی خواست و دید رسانه ها با مطالبه مردم زاویه دارد. در این مورد زاویه واقعاً بزرگ به نظر می رسد. رسانه ها ترامپ را به حساب نمی آوردند، او را مسخره می کردند و تنفرشان از وی را پنهان نمی کردند ولی به گمان من همین که ترامپ در طول ماهها در رأس اخبار بود برایش یک شهرت خاص در میان آمریکاییان  و در نهایت پیروزی آورد.

پس مردم آمریکا از او متنفر نبودند بلکه رسانه ها از وی متنفر بودند.

البته بخشی از مردم هم واقعاً از او متنفر بودند یا حداقل مخالفش بودند که در رسانه ها به نظر می رسید اکثریت باشند اما در نهایت معلوم شد که اقلیتند. اجازه دهید که در مورد نظر سنجی ها هم بگویم.

اتفاقاً سؤال بعدی نیز همین است. فکر نمی کنید نظر سنجی ها با جهت گیری خاصی بوده است یا لا اقل اشتباه کرده اند؟

نه. از نظر من چنین به نظر نمی رسد. جهت گیری خاصی را مطرح نمی دانم. حتی اشتباه را نیز به صورت دیگری تفسیر می کنم. شاید افرادی که تمایل به ترامپ داشته اند کمتر حاضر بوده اند به سبب حملات سنگینی که علیه او بوده تمایل خود را آشکار کنند. ضمناً روزهای آخر منتهی به رأی گیری اختلاف بین آرای دو کاندیدا توسط ارگانهای نظر سنجی کمتر از دو درصد عنوان شد که حاشیه ایست که به آن حاشیه خطا و اشتباه می گویند. ولی باز هم نمی توان انکار کرد که نظرسنجی ها در این دوره به مانند دوره های قبل نبود. این دوره برنده انتخابات فردی غیر از شخص مورد بحث در نظر سنجیها بود. 

دلایل پیروزی ترامپ بر هیلاری کلینتون را چه می دانید؟

1- مخالف خوانی ها، 2- مظلوم نمایی و 3- وعده بازگشت قدرت از دست رفته آمریکا به دلواپسان آمریکایی

مخالف خوانی های ترامپ شاید مؤثرترین دلیل پیروزی او بود. در طول تاریخ اخیر آمریکا همیشه کسانی موفق شده بودند وارد کاخ سفید شوند که کارنامه سیاسی پرباری از خود داشته اند. ترامپ اما بی هیچ سابقه فعالیت سیاسی نه تنها این روش را به چالش کشید بلکه توانست از آن بهره حد اکثری نیز ببرد.

هیلاری کلینتون سابقه موفقی در عرصه سیاست آمریکا داشت. سالها فعالیت در جایگاه سناتور، وزیر امور خارجه و همچنین بانوی اول آمریکا بودن از وی یک سیاستمدار کار کشته ساخته بود. در مقابل اما دونالد ترامپ بی هیچ سابقه فعالیت سیاسی، شخصی سطحی در این زمینه به نظر می رسید. نظر به همین موضوع و تطبیق آن با انتخابات گذشته آمریکا به راحتی می توانست هر تحلیلگر سیاسی را قانع نماید که کلینتونِ کار کشته، ترامپِ نو رسیده را پشت سر خواهد گذاشت. اما ترامپ نه تنها قصد نداشت عقب نشینی کند بلکه تصمیم داشت که نقایصش را تبدیل به نقطه قوّت کند. وی با حمله آشکار به پیشینه سیاسی کلینتون و بزرگ کردن نقطه ضعفها نه تنها از این بابت کم نیاورد بلکه توانست حد اکثر بهره را ببرد.

 وی توانست کلینتون و حتی همه سیاستمداران را مقصر در وضع کنونی آمریکا که مطلوب مردم نیست، بداند. در مقابل اما کلینوتن گذشته ای سیاسی از ترامپ را در برابر خود نداشت تا به سوی آن هدف گیری کند و بر آن بتازد. ترامپ گویی در یک دعوای یکطرفه هر چه خواست به گذشته سیاسی وی حمله ور شد.

از سوی دیگر مردم آمریکا نیز مثل هر مردم دیگری می توانند خواهان تغییر و شکستن قواعد موجود باشند. ترامپ الگوی مناسبی برای این قشر از مردم ایالات متحده بود که از روال عادت شده انتخاباتی و سیاسی موجود خسته شده بودند.

ترامپ در نظر آنها قهرمانی بود که نه تنها از این نظام نبود و از آن دفاع نمی کرد بلکه بی محابا به سمت آن حمله ور می گشت همان چیزی که برای بسیاری از تحوّل خواهان مطلوب بود. در واقع، رأی مردم به ترامپ به گونه ای اعتراض آنها به جریان غالب حاکمیت در آمریکا بود و الّا فردی با هیچ سابقه سیاسی ، آن هم بعد از آن همه تخریب نمی توانست نظر مردم را به خود جلب کند. تمامی این برتریها فقط و فقط در سایه کارنامه سفید ترامپ در میدان سیاست بود. 

668fe285e7b87ea59a0ba9aff307fa0b XL

 

این شگفتی بزرگ را شاید بتوانیم پیروزی دلواپسان آمریکا نیز بنامیم. اوباما در هشت سال گذشته چهره ای از خود ساخت که میل به استیلای نظامی کمتری در او مشاهده می شد.

 

مظلوم نمایی چه نقشی در تبلیغات ترامپ داشت؟

حمله نخبگان، رسانه ها، نهادهای رسمی و حتی بخش محافظه کارتر جمهوری خواهان به ترامپ نیز نه تنها به ضرر وی تمام نشد بلکه از وی چهره ای مظلوم ساخت که یک تنه در مقابل نظام سیاسی پر قدرت در حال مقاومت است. هر چه رسانه ها با قصد تمسخر و یا ایجاد نفرت از او منتشر می کردند یا مستقیماً به نفع ترامپ تمام می شد و او را در مظلوم نمایی کمک می کرد یا این که با بدل وی بی اثر و یا حتی تبدیل به نقطه قوّت می شد.

حمله کلیتون به ترامپ در مسائل اخلاقی با بدل و جدل وی رو برو گشت. ترامپ تنها کافی دید که رسوایی های بیل کلینتون، همسر هیلاری و رئیس جمهور اسبق آمریکا، را یاد آور شود تا حربه دموکراتها را به خودشان بازگرداند. وقتی که مخالفانِ کاندیدای جمهوری خواه آمریکا، وی را متهم کردند که 18 سال مالیات نداده وی جواب داد که شخص موفقی در تجارت و اقتصاد است و خوب می داند که چگونه سرمایه خود را به صورت قانونی حفظ کند. وی عملاً این حمله را بدل به نقطه قوت خود در برابر مردمی نمود که خسته از برون گرایی سیاست آمریکا به دنبال یک چهره اقتصادی محض می گشتند که چرخ اقتصاد داخلی را با نیروی بیشتری بچرخاند.

در مقابل امّا حمله ترامپ به کلینتون تحت عناوین ایمیلهای افشا شده از وی در زمان تصدی وزارت خارجه و تأکید بر ضعف جسمانی او بی هیچ پاسخ قانع کننده ای به مذاق رأی دهندگان آمریکا خوش آمد.

از لفظ دلواپسان آمریکایی استفاده کردید،آیا در این باره بیشتر توضیح می دهید؟

این شگفتی بزرگ را شاید بتوانیم پیروزی دلواپسان آمریکا نیز بنامیم. اوباما در هشت سال گذشته چهره ای از خود ساخت که میل به استیلای نظامی کمتری در او مشاهده می شد. کلینتون نیز در تبلیغات خود گرچه در حد اوباما بدین روش پایبند نشان نمی داد ولی تأکیدات زیاد او بر حقوق بشر، حقوق اقلیتها و مهاجران، ملایمت خاصی را از او به نمایش می گذاشت که به مذاق آمریکاییانی که عادت کرده اند کشور خود را در مقابله با دیگران محکم و استوار و توأم با استیلای آمریکایی ببینند خوش نیامد. کلینتون گرچه توانست با این مباحث رأی اقلیتها را به سمت خود جلب نماید اما رأی کثیری از مردم سفید پوست آمریکایی را از دست داد.

 این طبقه از آمریکاییان می اندیشیدند که در نگاه دموکراتها روز به کوچکتر جلوه می کنند و ارزشها آمریکا در میان هجوم رنگین پوستان و غیر مسیحیان و ... در حال نابودیست.

وعده های ترامپ تحت عناوینی مانند کشیدن دیوار حائل بین آمریکا و مکزیک، ممنوع الوورد کردن مسلمانان به ایالات متحده، محدود کردن مهاجران، استفاده از بمب هسته ای، پاره کردن برجام و نظایر این ها (گرچه بعداً تعدیل شد) برای این عده نوید آمریکای قدرتمند با حفظ ارزشهای آمریکایی بود.

در واقع ، نیاز جامعه آمریکا به اقتدارگرایی – که ریشه تاریخی دارد – در 8 سال ریاست جمهوری اوباما، ارضا نشده بود و این، دقیقاً همان نقطه ای بود که ترامپ روی آن دست گذاشت و با عباراتی مانند «آمریکا بار دیگر قدرتمند خواهد شد»، «آمریکا را از نو خواهیم ساخت» و ... حس اقتدارگرایی آمریکایی ها را معطوف به خود کرد و آمریکایی ها احساس کردند که "تغییر" با او محقق خواهد شد.

انتهای پیام /  101
1373 کلیک ها  پنج شنبه, 20 آبان 1395 08:46
این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)

1 نظر

  • محمد عبدالهی پنج شنبه, 20 آبان 1395 14:13 ارسال شده توسط محمد عبدالهی

    درود بر اشکان بنکدار.
    عالی بود

    گزارش

نظر دادن

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت، «راستین آنلاین» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بالا