• سامی صالحی ثابت، نویسنده و کارگردان تئاتر در گفتگویی با راستین آنلاین مطرح کرد:

تئاتر ایران همچون زمین بایری است که عطش فراوانی به دانش اقتباس دارد

تئاتر ایران همچون زمین بایری است که عطش فراوانی به دانش اقتباس دارد
   
تئاتر ایران همچون زمین بایری است که عطش فراوانی به دانش اقتباس دارد |||| ||||

سامی صالحی ثابت، نویسنده، کارگردان، مدرس تئاتر و سرپرست گروه نمایشی "بچه های شاهکار" در گفتگویی با پایگاه خبری راستین آنلاین از نمایشنامه نویسان و کارگردانهای ایرانی که تعدادشان اندک هم نیست، خواست به فکر مکتوب کردن تجربیات خودشان در حوزه اقتباس بیافتند زیرا فقر آثار تالیفی به شدت در این عرصه احساس می شود و با یک گل بهار نمی شود.

 

من تجربه نُه ساله خودم در قالب گروه نمایشی "بچه های شاهکار" را مکتوب کردم که حاصل آن، "ده فرمان اقتباس" شد و هنرمندان صاحب نامی وجود دارند که اقتباس های متعددی داشتند و خوب است که آنها نیز دست به قلم بشوند و یا پژوهشگران و منتقدان تئاتر بر آثار اقتباس شده پژوهش کنند زیرا هرقدر در حوزه اقتباس فعالیت صورت بگیرد، کم است و خلا فراوانی وجود دارد؛ تئاتر ایران همچون زمین بایری است که عطش فراوانی به دانش اقتباس دارد و حالاحالاها، زمان لازم است تا سیراب شود.

به گزارش  راستین آنلاین، سامی صالحی ثابت، نویسنده، کارگردان، مدرس تئاتر و سرپرست گروه نمایشی "بچه های شاهکار" که در سالهای گذشته، نمایش های "باب اسفنجی کرگدن" براساس اقتباسی از سریال انیمیشن کودک و نوجوان "باب اسفنجی" و نمایشنامه "کرگدن" اوژن یونسکو، "دشمن بچه های شهر" براساس اقتباسی از نمایشنامه "دشمن مردم" هنریک ایبسن و نمایشنامه "دو نوجوان در انتظار گودو" براساس نمایشنامه "در انتظار گودو" ساموئل بکت را به روی صحنه برده و به تازگی، کتاب "ده فرمان اقتباس" نوشته ی او از سوی انتشارات پیام چارسو به چاپ دوم رسیده است، در گفتگوی اختصاصی با پایگاه خبری راستین آنلاین، از جایگاه اقتباس در تئاتر ایران گفت و تفاوت اقتباس با مقوله هایی همچون دراماتورژی و سرقت هنری را برشمرد.

متون اقتباسی در شمار متون تالیفی به حساب می آیند

سامی صالحی ثابت، مقوله اقتباس را اینگونه تعریف کرد: اقتباس به معنی تالیف جدید براساس یک موقعیت، قصه و شخصیت آشنا است؛ اثری ادبی و هنری از قبل وجود دارد که اقتباس کننده براساس یکی از سه شاخص گفته شده، اثر جدیدی خلق می کند.

او خاطرنشان کرد: اثر اقتباسی، اثری به طور کامل مستقل از اثر اولیه به شمار می رود که به طور همزمان، در حال انتقال فرهنگی است؛ در انتقال فرهنگی، متغیرهای زمان، مکان و زاویه دید وجود دارد که متغیرها می توانند به طور کامل مغایر و متفاوت با اثر اقتباس شده باشند.

نویسنده نمایشنامه "باب اسفنجی کرگدن" از "شاه لیر" ویلیام شکسپیر مثالی زد و گفت: وقتی "شاه لیر" از زمان ویلیام شکسپیر خارج و در روزگار حاضر بازتعریف می شود؛ خارج از موقعیت زمانی، مکانی و رابطه میان شخصیت شاه لیر و دختران و بازتعریف آنها در موقعیت خانواده های ایرانی، بدین صورت با انتقال فرهنگی، یک اقتباس صورت می گیرد.

وی در پاسخ به سوال تفاوت یک متن اقتباسی با یک متن اصلی از لحاظ تالیفی بیان کرد: ابتدا، تشکر از اینکه در پرسش خودتان صحه گذاشتید و یادآوری کردید که متون اقتباسی در شمار متون تالیفی به حساب می آیند برخلاف آنچه که بعضی از هنرمندان تلقی می کنند، متون اقتباسی، متون دست دوم و کپی شده نیستند بلکه تالیف و دوباره سازی اثری آشنا است؛ اثری که از قبل، مخاطبان نسبت به متن شناخت دارند و اینک بنا به ضرورت، تفکر و جهان بینی مولف جدید، بازسازی و بازنوشته می شود.

صالحی، فرق اساسی دو مقوله بیان شده را در متغیرهای ثابت دانست که هر بار، به شکلی متفاوت استفاده می شوند و عنوان کرد: در تعریف اقتباس، سه متغیر نام برده شد که در کتاب "ده فرمان اقتباس" بدانها اشاره شده است. هر چند باید متغیرهای دیگری همچون موضوع، مضمون، تماشاگر، زاویه دید، تعادل از دست رفته، تضاد اصلی به اضافه زمان، مکان و زبان را به تعریف گفته شده ابتدای مصاحبه افزود چنانکه، اینها باعث خواهند شد که اثر اقتباسی از اثر اصلی تفاوت های قابل لمسی پیدا کند.

او یادآور شد: در متون اقتباسی، جهان بینی مولف امروزی، باعث می شود مسئله آشنای موجود در یک اثر هنری پیشین، طور دیگری دیده و از زاویه دید دیگری پرداخته شود. به طور مثال: "روزنکراد و گیلدنسترن مرده اند" تام استوپارد، اقتباسی از نمایشنامه "هملت" ویلیام شکسپیر است که تمرکز اثر بر دو شخصیت فرعی و دوستان هم دانشگاهی هملت است و همه داستان هملت از منظر آنها روایت می شود علاوه بر اینکه موضوع اصلی، زندگی و سرنوشت این دو نفر است.

نویسنده نمایشنامه "دشمن بچه های شهر" تاکید کرد: در متون اقتباسی، متغیرها نسبت به اثر اصلی به طور کامل فرق می کنند و متبلورکننده درونمایه و حرف جدید مولف اقتباس کننده بنا به اقتضائات جغرافیای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی محل زیست هنرمند هستند. ممکن است یک مولف فقط یک شخصیت، یک موقعیت خاص و یک داستان آشنا از یک اثر ادبی و هنری مثل رمان، شعر، نقاشی و نمایشنامه را در نظر بگیرد تا مورد اقتباس قرار دهد و اثر جدید خلق کند.

وی راجع به مقوله اقتباس متذکر شد: اقتباس بدین دلیل اتفاق نمی افتد که نقصی و کاستی در اثر اولیه وجود داشته است بلکه تالیفی، وابسته به و ادامه ی اثر نخستین به شمار می رود؛ هرچند این وابستگی باعث چنین استنباطی نمی شود که اثر اولیه، اثر ناقصی است. از آنجا که جهان بینی و موقعیت زیستی مولف اقتباس کننده در عصر حاضر، منجر به بازخوانی و بازنویسی اثر مادر شده است.

این کارگردان تئاتر کودک و نوجوان درباره لزوم نیاز به اقتباس از آثار پیشینیان و بومی سازی و به روزرسانی آنها از لحاظ محتوا و ساختار عنوان کرد: موقعیت ها و تضادهای بشری، به انواع و اقسام ممکن تا به حال اتفاق افتاده است و به قول معروف:" تمام قصه ها از قبل تعریف شده است و هیچ قصه جدیدی وجود ندارد." اما چرا بشر باز دست به روایت می زند؟ زیرا شرایط اقلیمی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی در هر عصر متفاوت است و ایجاب می کند آن موقعیت، شخصیت و داستان آشنا، دوباره در عصر حاضر مورد بازنگری قرار بگیرد. به طور مثال: برادرکُشی از ابتدای تاریخ وجود داشته است و چه لزومی دارد هنرمندان در رشته های هنری مختلف به چنین موضوعی بپردازند؟ از زمان هابیل- قابیل، تکرار مدام چنین داستان آشنایی همواره مشاهده شده و هیچ وقت کهنه نشده است. از آنجا که در هر عصر و هر جغرافیایی، نیاز خاصی هست تا به مباحثی همچون برادرکُشی پرداخته شود و اقتضائات گفته شده، مسبب روایت دوباره داستان آشنا از نو و انگار، تعریف داستان آشنا برای اولین بار می شود. بدین صورت، ضرورت اقتباس در گفتگو با تفکرات پیشینیان است چنانکه، مولف جدید با نظریه ها، فلسفه ها و جهان بینی پیشینیان خودش گفتگو می کند؛ یک گفتگوی انتقادی و نه گفتگویی که به دنبال صحه گذاری و تایید باشد بلکه ممکن است اثر نخست را واسازی کند و از هم بپاشاند تا دوباره سر هم کند.

اثر اقتباسی، شهرت اثر نخست را در پی خواهد داشت

سامی صالحی ثابت لزوم بازخوانی امروزی از آثار پیشینیان و دستیابی به درک تازه ای از آنها را ضرورت دیگری برای اقتباس نام برد و افزود: در نتیجه، با اقتباس، به مسائل جدید مرتبط به رویدادهای امروزی پاسخ داده خواهد شد. ضمن اینکه آنطور که در کتاب "ده فرمان اقتباس" اشاره کردم و هفت ضرورت را نام بردم به جهت اینکه چرایی نیاز تئاتر ایران به اقتباس را برشمرم که مهمترین آنها، لحاظ خواست تماشاگر؛ رسوخ داستان های قدیمی در ذهن تماشاگران و تمایل مخاطبان برای مواجهه دوباره با آنها است. از سوی دیگر، اقتباس، ترفندی برای افزایش مخاطبان تئاتر با اجرای آثار آشنایی است که مردم با آنها خاطره دارند و می توان با اقتباس از آنها، مردم را به تماشای تئاتر مشتاق کرد از اینرو، می تواند ابزاری برای جذب مردم به سمت تئاتر باشد. اینها بخشی از ضرورت ها از نظر من هستند که باعث می شوند هنرمندان دست به اقتباس بزنند؛ اقتباسی که تشخص، هویت و استقلال به عنوان یک اثر مستقل را داراست و باز تاکید می کنم اقتباس دلیلی بر نقص اثر نخست نیست.

او خاطرنشان کرد: فقط از آثار شناخته شده و مشهور اقتباس نمی شود و از فایده های اقتباس می توان به مواجهه با آثار معمولی، مهجور و از یاد رفته در تاریخ اشاره کرد که مولفی به سراغ اینگونه آثار می رود و با بازخوانی آنها براساس شرایط امروزه، مخاطبان و دیگر هنرمندان درمی یابند که چنین آثاری وجود داشته و غفلت از آنها صورت گرفته است. بدین صورت، اثر اقتباسی، شهرت اثر نخست را در پی خواهد داشت که نکته مهمی و شایان توجهی است.

کارگردان نمایش "باب اسفنجی کرگدن" با در نظرگیری دو دنیای متفاوت برای اقتباس و دراماتورژی و تعیین حد و مرزی وسیع به نسبت اقتباس برای دراماتورژی بیان کرد: دراماتورژی مجموعه فعالیت ها است که طیف گسترده ای دارد و یکی از طیف ها می تواند اقتباس باشد. دراماتورژی می تواند یک نقد درون گروهی باشد برای اینکه واکنش های احتمالی تماشاگران آینده قابل پیش بینی شود و برای نیازهای کارگردان به منظور اجرا منبع و مرجع بیابد؛ دراماتورژ، هر آنچه که اجرا نیاز دارد، از طریق مطالعات اجرایی برای کارگردان فراهم می کند تا کارگردان بتواند تصمیمات قابل استناد و قابل دفاعی بگیرد. دراماتورژی می تواند بازخوانی یک اثر باشد که قرابت فراوانی با اقتباس دارد؛ دراماتورژی در مفهوم مُدرن، گاهی اوقات دست به اقتباس می زند که در اینجا، با اقتباس نقطه اشتراک خواهد داشت.

 

او تاکید کرد: دراماتورژی طبق آنچه که گفته شد، شامل طیف گسترده ای از جمله نقد، پژوهش، واسازی فنی و پر کردن خلاهای اجرا، بازخورددهی به گروه کارگردانی و غیره، بخشی از دراماتورژی و وظایف دراماتورژ است.

این نمایشنامه نویس به استنباط غلط رایج از مقوله های اقتباس و دراماتورژی در فرهنگ تئاتری و فرهنگ دانشنامه ای ایران، گفت: هنوز، تفاوت دو مقوله گفته شده برای جامعه تئاتری مشخص نیست و برخی به غلط از وازگان استفاده و بعضی دیگر، به دلیل عدم تسلط، از بحث راجع به آنها فرار می کنند. نمونه: بعضی به مقوله اقتباس به دید مثبت نمی نگرند از اینرو، می کوشند با واژگان دیگری از اقتباس همانند بازنویسی، الهام از، برداشت آزاد و عناوین و اصطلاحات اینچنینی نام ببرند چنانکه، تمایل دارند آثار خودشان را متفاوت از اقتباس تفسیر کنند در صورتی که همه عناوین گفته شده، در بحث اقتباس می گنجند؛ گاهی، اینگونه کژفهمی ها و اشتباه در فهم واژگان، به استفاده نابجا از واژگان می انجامد.

قانون کپی رایت در ایران به رسمیت شناخته نمی شود

کارگردان نمایش "دو نوجوان در انتظار گودو" سرقت هنری را بدینگونه با استناد به قانون کپی رایت در کشورهای صاحب هنر دنیا تعریف کرد: در صورتی که به صراحت ذکر نکنید که اثر شما، اثر اقتباسی از اثری دیگر است و اسم پدیدآورنده اثر نخستین آورده نشود، شما مرتکب سرقت ادبی و هنری شده اید و مرز مشخصی با اقتباس دارد.

او ادامه داد: متاسفانه، قانون کپی رایت در ایران به رسمیت شناخته نمی شود و باعث بروز مشکلات فراوانی شده، بدین شکل که کسی که قصد اقتباس از اثر هنرمندی در قید حیات را دارد، باید اجازه کتبی و حداقل، اجازه شفاهی از وی بگیرد و بدین منوال، با عدم اخذ اجازه، شنیده می شود که سرقت ادبی و هنری از اثر هنرمندی صورت گرفته است.

این هنرمند بار دیگر نقبی به طرز دیگری از سرقت ادبی و هنری زد که در ایران، نمونه های قابل استنادی دارد و گفت: بعضی تمایل دارند هرگونه ارتباطی را با اثر نخست از بین ببرند و منکر بشوند و ادعا کنند که اثر آنها، هیچ گونه ارتباطی با اثر ادبی و هنری پیش از خودش ندارد، چنانکه، متاسفانه، به روندی رایج در تئاتر ایران تبدیل شده است و با وجود اذعان همه صاحب نظران به عدم رعایت قانون کپی رایت در اثر شخص مورد نظر از داستانی آشنا، شخص مصرانه می کوشد منکر ارتباط میان دو اثر شود و بر استقلال همه جانبه و هویت اثرش تاکید بورزد که در اینجا، شائبه سرقت ادبی و هنری به میان خواهد آمد.

او درباره وجود راهکاری برای تفکیک هر یک از موضوعات مطروحه و مدون سازی آنها بیان کرد: معضل ریشه دارتر و عمیق تر از آنست که بتوان با یک راهکار به حل مسئله فائق آمد زیرا بحث بر سر بدیهیات است که هنوز جامعه تئاتری نتوانسته بر سر آنها به توافق دست پیدا کند؛ هنوز، اقتباس دست کم و اقتباس، به عنوان اثر دست دوم و کپی در نظر گرفته می شود. تا وقتی که چنین نگاهی وجود داشته باشد، نمی توان انتظار طی شدگی مسیر درست را داشت در صورتی که در خارج از ایران، اینگونه مباحث جاافتاده و همه بر سر موضوعات گفته شده متفق القول هستند.

وی افزود: جدا از بحث اقتباس، در مقوله دراماتورژی نیز چنین اتفاقی افتاده و موجب شده است هر کس تلقی خودش برحسب پسندش از دراماتورژی را عرضه کند با وجود اینکه منابع منتشرشده درباره درماتوژی اندک است اما به حدی هست که قابلیت ترسیم فضای روشن و شفافی از دراماتورژی را به همگان بدهد. باید اذعان کرد که منابع در حوزه اقتباس، فقیرتر از بحث دراماتورژی است و حتی می توان ادعا کرد هیچ کتابی پیش از کتاب "ده فرمان اقتباس" درباره اقتباس در تئاتر وجود نداشت که آسیب بزرگی برای تئاتر ایران است. به طور حتم، با یک گل بهار نمی شود و تنها کتاب من، نمی تواند جبران کننده و جوابگوی نیاز جامعه تئاتری باشد و برای ایجاد اتفاقات بزرگ، نیاز به تغییرات مثبت در نگرشها، تعاریف و شیوه عمل وجود دارد که امیدوارم، چنین اتفاقی در آینده به وقوع بپیوندد.

 

سامی صالحی ثابت از عدم تفاهم در جامعه تئاتری درباره تعاریف در تاریخ تئاتر ایران پرده برداشت و گفت: معضلات گفته شده فقط مختص به حال حاضر نیست هرچند شاید، پیش از انقلاب اسلامی، وضع بهتری به دلیل یکدستی بیشتر در تعاریف و نگاه تخصصی تر فعالان تئاتر در آن دوره حاکم بود ولی بعد از انقلاب اسلامی، متاسفانه، گسستی پیدا شد که تا به دوران حاضر ادامه یافته، خیلی عمیق است و فقط مختص تعاریفی همچون اقتباس و دراماتورژی نیست چنانکه، بر سر تعریف بدیهیات دیگر عدم تفاهم و توافق به چشم می خورد و منجر به پیچیدگی، بغرنجی و عمق بخشی این گسست شده است.

نمی توان از تاثیر نهادهای تئاتری غافل شد

این نمایشنامه نویس درباره لزوم و عدم لزوم دخالت نهادهای تئاتری همانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مرکز هنرهای نمایشی برای دستیابی به تفاهم در تعاریف عنوان کرد: معضل فوق، معضلی دووجهی است و نمی توان از تاثیر نهادهای تئاتری غافل شد از آنجا که نقش پررنگی دارند و انعکاس  نحوه صدور مجوزها، شیوه نظارتها، چیدمان دروس درسی در دانشگاهها و در کل، سیاستگذاری های آنها به اشکال مختلف در آثار، نگرشها و تفکر هنرمندان تئاتری نمود پیدا می کند و تئاتر را به وضعیت حال حاضر رسانده است. هرچند مناسبات و جامعه تئاتری هم مقصر است و بخشی از مشکلات، ناشی از عملکرد نادرست هنرمندان است؛ لازم به ذکر است، این دو عامل، دست به دست هم دادند و باعث شدند که در این وضعیت به سر ببریم.

او خاطرنشان کرد: زمانی نهادهای تئاتری می توانند نقش مثمرثمری ایفا کنند که کمترین دخالت را داشته باشند و اجازه بدهند تئاتر و تئاتری ها مسیر خودجوش خودشان را پیش ببرند و هنرمندان و پژوهشگران تئاتری بتوانند با کمترین فشار وارده، دغدغه و نگرانی به گفتگو و نقد آزادانه بپردازند. به طور مثال: در صورتی که نقد منسجم و مستمری در حوزه تئاتر وجود داشت، می توانست از بسیاری از آسیب ها جلوگیری نماید؛ هنگامی که نگاه انتقادی در همه سطوح کشور، نگاه غالبی نیست و به طور معمول، با موانع و کارشکنی ها مواجه می شود که عدم نقد و گفتگوی چالشی رودررو و صریح هنرمندان با هم را در پی داشته است پس همه اینها در وقوع آنچه که باید باشد و در حال حاضر نیست، اثر گذاشته.

نویسنده کتاب "چگونه بهترین بازیگر جهان شوم؟" با اشاره به جاافتادگی مفاهیم مربوط به اقتباس در کشورهای صاحب نام تئاتر مثل انگلیس، آلمان، ایتالیا و آمریکا، گفت: گاهی در آن کشورها نیز اقتباس جدی گرفته نمی شود و انگار در دنیا، عارضه ای جهان شمول است هرچند درصد آنها که اقتباس را جدی دنبال می کنند و رویکرد علمی بدان دارند، قابل مقایسه با ایران نیست. در کشورهای نامبرده، مباحث جاافتاده است و آنها در جشنواره های سالانه و رپرتوآرها، سرفصل های جداگانه و جایزه های ویژه برای اقتباس در نظر می گیرند و حتی تا حدی بها می دهند که نوشتن اثر اصلی در آنجا، تبدیل به چالشی سخت می شود زیرا همه دریافته اند هنرمندان چه به بخواهند و چه نخواهند، وامدار آثار پیشینیان خودشان هستند و تاثیر می پذیرند حتی اگر به زبان نیاورند.

وی به نقش مهم منتقدان تئاتر و تماشاگرهای حرفه ای تئاتر در تبیین اثر اقتباسی و متوجه سازی سازنده اثر در اینباره نقبی زد و گفت: منتقدان تئاتر و تماشاگرهای حرفه ای تئاتر در کشورهای صاحب نام تئاتر در جهان قادر به تشخیص اینگونه موضوعات هستند و منتقدان به صراحت عنوان می کنند و در نهایت، وابستگی به و الهام گرفته شدگی اثر از اثر اصلی مشخص می شود.

تئاتر، دوران جوانی را از سر می گذراند

او درباره وضعیت و کیفیت آثار اقتباسی در تئاتر ایران به نسبت نقاط صاحب نام جهان در عرصه تئاتر بیان کرد: کیفیت هر اثر اقتباسی مثل هر اثر دیگر وابستگی به کیفیت کارگردانی و نوع اجرا دارد؛ کیفیت تئاتر در کشورهای صاحب تئاترِ اروپایی و آمریکایی، بالطبع کیفیت بهتری نسبت به تئاتر در کشوری همچون ایران دارد که تئاتر، دوران جوانی را از سر می گذراند.

وی یادآور شد: در ایران، آثاری به روی صحنه رفته که در سطح استانداردهای جهانی بوده است و می توان گفت آثار قابل توجهی به شمار می روند. با اینکه اندک هستند هرچند آثار قابل بحثی به حساب می آیند. به طور نمونه: زنده یاد حسن عظیمی، اقتباسی از "هملِت" ویلیام شکسپیر با نام "سعدی، هملت می شود" را به روی صحنه برد که از نظر من، اقتباس جسورانه ای و اثر بزرگی و براساس تلفیقی از شیوه تئاتر تخت حوضی و تراژدی شکسپیری ساخته شده بود. گفتنی است؛ این اثر در کشورهایی همچون فرانسه به روی صحنه رفت و با استقبال مخاطبان داخلی و خارجی مواجه شد.

این نویسنده و کارگردان تاکید کرد: کیفیت اقتباس در تئاتر ایران تابع و پیرو وضعیت تئاتر در کشور است؛ همانقدر که تئاتر ایران در مقایسه با کشورهای صاحب نام تئاتر فاصله دارد، بالطبع آثار اقتباسی نیز دچار این عارضه می شوند. نباید از یاد برد، به توانایی، علم و ظرفیت گروه نمایشی بستگی دارد که اثر اقتباسی را چگونه خلق می کنند و به روی صحنه می برند.

وی درباره تاثیر وضعیت و کیفیت سالن های دولتی و خصوصی تئاتر در ایران بر اجراهای نمایشهای اقتباسی و غیراقتباسی عنوان کرد: کیفیت و وضعیت سالن های دولتی و خصوصی تئاتر در ایران و امکانات سخت افزاری و نرم افزاری موجود، به طور قطع بر تمام ارکان تئاتر و آثار تاثیر می گذارد زیرا همه آثار از یک نوع سخت افزار و نرم افزار یکسان در سالن های دولتی و خصوصی استفاده می کنند. از اینرو، تاثیرپذیری اجتناب ناپذیر است و برای هر دو شکل اجراهای نمایشهای اقتباسی و غیراقتباسی اتفاق می افتد؛ حالا، در قیاس با کشورهای دیگر، نبود و فقدان سخت افزار باعث می شود معضلات مرتبط به مقوله های گفته شده جلب توجه فراوانی نماید. از آنجا که آنها، به امکانات بهتری دسترسی دارند که در انتخابهای آثار و اتودهای خلاقانه و جسورانه شان در اجراها نمود می یابد برخلاف اینجا که هنرمندان با حداقل امکانات، دست به خلاقیت می زنند.

سامی صالحی ثابت در سخن پایانی خواستار شد: نمایشنامه نویسان و کارگردانهای ایرانی که تعدادشان اندک هم نیست، به فکر مکتوب کردن تجربیات خودشان در حوزه اقتباس بیافتند زیرا فقر آثار تالیفی به شدت در این عرصه احساس می شود و با یک گل بهار نمی شود. من تجربه نُه ساله خودم در قالب گروه نمایشی "بچه های شاهکار" را مکتوب کردم که حاصل آن، "ده فرمان اقتباس" شد و هنرمندان صاحب نامی وجود دارند که اقتباس های متعددی داشتند و خوب است که آنها نیز دست به قلم بشوند و یا پژوهشگران و منتقدان تئاتر بر آثار اقتباس شده آنها پژوهش کنند.

او در انتها افزود: هرقدر در حوزه اقتباس فعالیت صورت بگیرد، کم است و خلا فراوانی وجود دارد؛ تئاتر ایران همچون زمین بایری است که عطش فراوانی به دانش اقتباس دارد و حالاحالاها، زمان لازم است تا سیراب شود.

 

انتهای پیام /  فرزاد جمشیددانایی
1906 کلیک ها  یکشنبه, 28 آذر 1400 15:16
این مورد را ارزیابی کنید
(3 رای‌ها)

نظر دادن

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت، «راستین آنلاین» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بالا