در این پیام که یک نسخه از آن به پایگاه تحلیلی ،خبری راستین آنلاین ارسال شده ،امده است
بسم الله الرحمن الرحیم
قلم بردار
بر داری که اکنون باز
پی آن یورش ددهای خونین جام
بر ما زنده میسازد حکایت را
حکایتهای خونینی که از کابل نشان آورد
نشانی از قلمهایی که آگاهند و آگاهی برای مردمان خواهند
سلام و درود خدا بر شما خبرنگاران، مانانویسان آگاهیبخش دادخواه آزاده
17 اَمرداد، بار دیگر از راه رسید... روزی که یادآوری شهیدی است که این روزها، یادش چونان آهنگ بامدادی مرغان سحرخیز، نه تنها بر ما، که بر گوش جهان مینوازد. شهیدی که زیر چکمههای ددمنشانه خشکاندیشان، قلمش را پرچم آزادگی و دادخواهی کرد.
صارمیها، اخوانها و... کسانی بودند که از سر آزادگی و دادخواهی پا در راهی گذاشتند که تنها پاداش آن، شهادت است.
17 اَمرداد، روزی برای پاسداشت کسانی است که قلم بر کف و دوربین بر دوش، به جنگ تاریکیهای نادانی میروند و با آگاهیبخشی به مردم، راه را برای استقلال، آزادی، دادخواهی، مردمسالاری و از همه والاتر، برگرفتن زنگارهای نادانی، ناآگاهی و خشکاندیشی دینی باز میکنند.
چه خوشوقتیم که خاستگاه این نبردگاه بزرگ دیار فرهنگ و هنر، فارس است. آن روز که میرزا محمدصالح کازرونی (شیرازی)، از سوی میرزا عباس ولیعهد قاجار راهی اروپا شد تا آنجا مهندسی چاپ بیاموزد، کسی گمان نداشت، هنگام برگشت، همراه با خود، نه تنها دانش مهندسی چاپ، که روزنامهنگاری را هم به میهن آورد و با کاغذ اخبارش، نخستین گذرگاه روشنای آگاهیبخشی روزانه را به مردمش هدیه دهد. روزنامهای که با همیاری محمدجعفر ادیب شیرازی زیر چاپ رفت؛ این آغاز راهی بود که اکنون نزدیک به 200 سال از آن میگذرد.
هارطون شماونیان شیرازی، دیگر روزنامهنگار شیرازی، نخستین نشریه ارمنیزبان جهان را به زیر چاپ برد تا نشان دیگری از فرهیختگی اجتماعی و مردمی فارس و ایرانزمین، باشد.
در گذرگاه تاریخ، دومین گام را نیز علیقلی مخبرالدوله شیرازی، با به زیر چاپ بردن نخستین نشریه دانش دارالفنون برداشت.
با راهاندازی روزنامهها، هفتهنامهها، ماهنامهها و... مردم ایران، بهروزتر از پیش، رخدادهای سیاسی، فرهنگی، هنری، دانشی و... را پیگیری میکردند و آگاهیهای آنان افزایش مییافت. این رسانهها نه تنها آگاهی روز را به مردم میدانند که زمینه باسواد شدن بسیاری از مردم را نیز فراهم کردند؛ چراکه برای خواندن روزنامه، سواد نیاز بود.
با افزایش این آگاهیها، مردم، دادخواهتر، آزادیخواهتر، استقلالخواهتر و دینمدارتر، در پی خواستههایی بزرگتر برآمدند که از این حقخواهیها، مشروطه سر برون آورد. دیگر، جامعه، آوردگاه رسانههایی چون روزنامه فارس، طلوع، مظفری، ندای اسلام، اخوت شیراز، آفاق، دارالعلم، جام جم، عدل، استخر، زندگانی، فکر آزاد، گلستان، سیاسی، عدالت و... بود که کسانی چون علی شیرازی، سید ضیاءالدین طباطبایی، عنایتالله دستغیب، شریعت، عبدالحسین ذوالریاستین، فرصتالدوله شیرازی، ناصرالاسلام، حبیبالله نوبخت، حسین پرتو، لطفعلی صورتگر، محمدحسن عدالت، علی جهرمی، عبدالنبی سلامی کازرونی و... بود که به پا خیزند و جنبشی نو و خیزشی آگاهانه را برپا کنند.
با کودتای سیاه 1299، چهره خشن دیکتاتورانه برآمده از کودتا، به سرکوب رسانهها پرداخت و شمار رسانههای آزادیخواه هرچند رو به کاهش نهاد، خاموش نشد. فارس، آتش زیر خاکستری بود که با سرنگونی رضاخان، ناگهان زبانه کشید و کسانی چون امیرمختار کریمپور شیرازی، این روزنامهنگار آزادیخواه و دادخواه را به ایران شناساند. کسی که در نوشتارهایش، از زندگی زیر بار ستم شاهنشاهی گذر کرد و 24 اسفند سال 1332، در آتشی که برفروخت سوخت...
در آن سالهای تاریک محمدرضا شاهی پس از کودتا، برخی آشکار و برخی نهان، به آگاهیبخشی روی آوردند. که از همه آنان برجستهتر، زندهیاد مهندس رجبعلی طاهری، بزرگ انقلابی فارس بود. کسی که خود به تنهایی رسانه و فریاد حقخواهی، دادخواهی، آزادگی و دینمداری بود. مردی که در سالهای پس از انقلاب اسلامی نیز با به زیر چاپ بردن فصلنامه انتظار، بارها و بارها، توانست چون پاسداری آگاه، از انقلاب مردم ایران، پاسداری کند...
امروز، در این گذرگاه نیز، رسانههای فارس، چه مجازی و چه چاپی، خوش درخشیده و میدرخشند تا با آگاهیبخشی به مردم، راه آزادگی، دادخواهی، استقلال، مردمسالاری، دینمداری و حقخواهی را نگه دارند و آیندهای روشن را پیش روی مردم و کشور باز کنند.
سربلندی و تندرستی خبرنگاران، این سرداران قلم به دست دوربین بر دوش آگاهیبخش ستمستیز دادخواه پیشرو را از پروردگار خواستارم.