نگاهی به شخصیت "اسمِرف" در سریال "قلمروی حیوانات"؛ ننه دلاور دنیای مُدرن

نگاهی به شخصیت "اسمِرف" در سریال "قلمروی حیوانات"؛ ننه دلاور دنیای مُدرن
   
نگاهی به شخصیت "اسمِرف" در سریال "قلمروی حیوانات"؛ ننه دلاور دنیای مُدرن |||| ||||

  "اِلِن بارکین" در سریال "قلمروی حیوانات"، در 49 قسمت و در چهار فصل از پنج فصل به روی آنتن رفته، ایفاگر نقش "اِسمِرف" است و در سطور پیش رو، به مقایسه تطبیقی شخصیت پردازی مادر خاندان کُدی و شخصیت "ننه دلاور" نمایشنامه نویس پُرآوازه "برتولت برشت" در "ننه دلاور و فرزندان او" خواهیم پرداخت.

به گزارش راستین آنلاین؛ سریال "قلمروی حیوانات" ساخته جاناتان لیسکو و با بازی "اِلِن بارکین" در نقش "جِنین کُدی" ملقب به "اِسمِرف "؛ مادر چهار فرزند خلافکار به نام های "پوُپ"، "بَز"، "دِران" و "کِرِیگ"، از سال 2016 در شبکه تلویزیونی تِرنِر (TNT) پخش می شود و به تازگی، برای ششمین و آخرین فصل تمدید شده است.
نخستین نکته که درباره شخصیت "اِسمِرف" توجه می کند، طریقه دریافت چنین لقبی است:
مخاطبان در فصل یک مشاهده می کنند که "اِسمِرف"، دختری اهل ایالت تگزاس به همراه مادری معتاد به مواد مخدر در ماشین زندگی می کرده است که با دوست پسرش، به دزدی از مغازه ها می پرداختند و در آخرین دزدی، همه چیز طبق برنامه پیش نمی رود و مادرش، بر اثر مصرف بیش از حد مواد مخدر در حین سرقت می میرد و دوست پسر مذکور، پا به فرار می گذارد.
"اِسمِرف" برخلاف ایالت زادگاهش؛ تگزاس که بیابانی است، در کودکی، دریا را دوست دارد و آنقدر در آب می ماند که آبی رنگ می شود از اینرو، دوست پسر نامبرده، به وی چنین لقبی را می دهد که برگرفته از داستان های مصور و سریالی تلویزیونی به همین نام ساخته خالق بلژیکی آنها، "پیو" است و آنها، موجوداتی کوچک و آبی رنگ هستند که به "زبان اسمرف ها" سخن می گویند.
اسمرف ها، زندگی اجتماعی دارند و هر فرد در کار خاصی تخصص دارد که برای جامعه خود انجام می‌دهد و در اصل، همگی، مانند یک خانواده هستند.
لازم به ذکر است؛ جنسیت قریب به اتفاق آنها، "مذکر" است و در میان آنها، تعداد محدودی "مونث" پیدا می شود که طبق باور اسمرف ها، شبیه معجزه هستند.
نکات گفته شده در خطوط فوق، متضمن وجوهی از شخصیت پردازی "اِسمرف" است:
1-لقب او و ارجاع به آبی رنگ شدگی، حاکی از قابلیت انطباق پذیری وی با شرایط است با توجه به اینکه "جِنین کُدی"، زاده ایالتی بیابانی به اسم تگزاس است چنانکه گواهی دهنده این بخش از شخصیت پردازی در فصل دوم است که "بَز"؛ پسرخوانده اش علیه او می شورد و فصل، با سوء قصد به جان خودش به دستور مادر ناتنی تمام می شود.
2- "اِسمرف"، در دوران جوانی، تبدیل به سردسته تبهکاران می شود و اقدام به دزدی از رستوران ها با همدستی سه تن دیگر می کند که با قتل یکی از همدستها به دستور وی، گروه تبهکاری از هم می پاشد؛ مورد مذکور را می توان به جنسیت غالب مذکر "اسمرف ها" تعمیم داد و اینکه حضور و موفقیت شخصی مثل "اسمرف" در دنیای تبهکاری مردانه در فواصل دهه شصت تا دهه هشتاد میلادی، بسان معجزه است.
همچنین، نباید از یاد برد که "جِنین کُدی" در منطقه تحت اختیار خودش، شمایلی پدرخوانده وار دارد و همه امور فرزندان خودش را مدیریت می کند چنانکه رئیس آنها است و استفاده از لقب "مادرخوانده" نمی تواند برای چنین شخصیت قدرتمندی، اشتباه باشد.
در نمایشنامه "ننه دلاور و فرزندان او" در صحنه اول، دو پسر در جواب سرجوخه درباره دلیل نامگذاری "ننه دلاور" اینگونه پاسخ می دهند: "برای این اسمش را گذاشته اند دلاور که ترسیده دارایی اش را از دست بدهد و با پنجاه تا قرص نان که توی گاری ش بوده، از خط آتش توپخانه گذشته است."
3-در دنیای اسمرف ها، "خانواده" عنصری کلیدی است همانگونه که در طول تماشای فصل های مختلف سریال، شخصیت ها و به ویژه، با محوریت "اسمرف"، اعمال غیرقابل توجیهی را به اسم "خانواده" انجام می دهند.
در "قلمروی حیوانات"، "جِنین کُدی" سه فرزند تنی به نام های "پوُپ"، "دِران" و "کِرِیگ" دارد که پوپ و دران، حاصل یک ازدواج و کریک، حاصل ازدواج وی با یکی از همدستهای گروه تبهکاری در فواصل دهه شصت تا دهه هشتاد میلادی است.
"بَز" پسری است که برخلاف قرینه او در فصل دوم، "خاوی" به فرزندخواندگی پذیرفته شده و مادر خاندان کُدی، وی را از گرسنگی و ستم پدر نجات داده است هر چند در فصل دوم، برخی از حقایق درباره گفته های "اسمرف" معلوم می شود. 
در ادامه، او "جِی"؛ نوه دختری از فرزندش جولیا را به فرزندخواندگی می گیرد پس از اینکه دخترش؛ جولیا بر اثر مصرف بیش از حد مواد مخدر در خانه می میرد و سپس، دوست دختر "جِی"؛ نیکی را بعد از عزیمت خانواده اش به گوآم در خانه خودش اسکان می دهد و به صورت تلویحی، سرپرستی اش را قبول می کند. داستانی که قبل و بعد از آغاز داستان "قلمروی حیوانات" برای تماشاگران، ادامه داشته و فقط معطوف به فرزندخواندگی نبوده و حتی بزرگسالان را شامل می شده است.
در همان صحنه اول نمایشنامه "ننه دلاور و فرزندان او" با ترجمه مصطفی رحیمی، منتشرشده در انتشارات نیلوفر، وقتی سرجوخه، نام اصلی "ننه دلاور را می پرسد، چنین گفت و شنودی به وجود می آید:
سرجوخه: اسمت چیه؟
ننه دلاور: آنا فیرلینگ.
سرجوخه: خیلی خوب. پس اسم خانوادگی همه آنها فیرلینگ است؟
ننه دلاور: برای چی؟ اسم خانوادگی من فیرلینگ است، نه آنها.
سرجوخه: گمان کردم اینها بچه های تو هستند. 
ننه دلاور: کاملا درست است. ولی این مطلب دلیل نمی شود که همه آنها یک اسم خانوادگی داشته باشند. (پسر بزرگ را نشان می دهد.) مثلا این اسمش ایلیف نویوکی است برای اینکه پدرش همیشه می خواست اسم بچه اش چیزی مثل "کویوکی" یا "نویوکی" باشد. ایلیف، پدرش را خوب یادش است. اما در واقع آن یکی دیگر را یادش است: آن فرانسوی ریش بزی را. این که از این. هوش بچه کوچکه به باباش رفته. پرروی حقه بازی است که می تواند تنبان یک دهاتی را از پاش درآورد، بی آنکه یارو حالیش بشود. بقیه هم همینطور، هر کدام از ما برای خودمان یک جور اسم خانوادگی داریم.
سرجوخه: بله؟ هر کدام یک اسمی؟
ننه دلاور: خواهش می کنم خودتان را به نفهمی نزنید. 
سرجوخه: خیلی خوب، این یکی (به پسر کوچک اشاره می کند) لابد چینی است؟
ننه دلاور: کور خواندی. این سوییسی است.
-بعد از فرانسویه نوبت کی بود؟
-بعد از فرانسویه؟ کدام فرانسوی؟ فرانسوی تو کار نبود. خواهش می کنم همه چیز را با هم قاتی نکنید. اگر وضع از این قرار باشد، باید تا شب اینجا سرپا بایستیم.گفتم سوییسی است. اسمش فیوس است. ربطی به اسم باباش ندارد. باباش بنا بود و تو ساختمان قلعه ها کار می کرد، روز و شب هم کله اش گرم بود.
پسر کوچک به علامت رضایت لبخند می زند. کاترین هم از این حرف خوشش می آید.
-پس چطوره که اسم پسره فیوس است؟
-نمی خواستم زیاد دردسر بدهم. اما حالا که فهم شما خیلی کشش ندارد، باید عرض کنم که اسمش برای این فیوس است که وقتی به دنیا آمد من با یک مجارستانی بودم. برای او فرقی نمی کرد که اسم بچه یک مرد دیگر چه باشد. همیشه کلیه اش درد می کرد. اما به خدا قسم که هرگز لب به مشروب نمی زد. چه آدم نازنینی بود! بچه به او رفته.
-ولی او که باباش نبوده.
-به هر حال بچه به او رفته. من این بچه را "سوییسی" صدا می کنم. گاری را خوب می کشد، مثل ماه. (دختر را نشان می دهد.) این یکی اسمش کاترین هاوپت است. نصفش آلمانی است. 
سرجوخه: درست، این شد یک خانواده حسابی!
دلاور: آره، با این گاری همه دنیا را زیر پا گذاشته ام.
ننه دلاور، فرزندانش را یک به یک در جنگ و به دلایل مختلف از دست می دهد در صورتی که در سریال "قلمروی حیوانات" قرار است جنایت، مصرف مواد مخدر، روابط نامشروع و از هم گسیختگی خانواده را زیر سوال ببرد و تعداد تلفات فرزندان "اسمرف" به مراتب قابل قیاس با نمایشنامه خالق سبک تئاتر روایی نیست و با نگاهی به خوانش "ابراهیم استارمی" از شخصیت "ننه دلاور" در مقاله "مبانی تئاتر روایی برشت با استناد به نمایشنامه ننه دلاور و فرزندانش" می توان به مقایسه تطبیقی "اسمرف" با شخصیت اصلی نمایشنامه مشهور برتولت برشت؛ ننه دلاور دست یافت:
"در این نمایشنامه، تماشاگران شاهد مادری اند که سه فرزندش را در جنگ از دست می دهد، اما از آن عبرت نمی گیرد. وقتی جنگ پس از وقفه کوتاهی دوباره از سر گرفته می شود، خوشحال می شود و در تمجید از جنگ سراسیمه رو به آشپز می گوید:"صلح دوباره پایان یافته، سه روز است که دوباره جنگ از سر گرفته شده، [] خدا را شکر." (برشت 1996، 88). شخصیت اصلی نمایشنامه هر جا فرصتی می یابد، از جنگ دفاع می کند:" من از مناطقی می آیم که (در آن) تقریبا هفتاد سال جنگی نبود. در آن جا مردم اصلی نامی نداشتند، حتی خودشان را نمی شناختند. فقط جایی که جنگ است، لیست منظم و امور ثبتی وجود دارد." (همان 8). از جمله ناسازگاری ها در شخصیت ننه دلاور، فرار او از صلح است. وقتی در صحنه هفتم برای مدت کوتاهی صلح برقرار می شود، او دیوانه وار از جنگ دفاع می کند که این موضوع هیچ توجیه منطقی برای تماشاگر ندارد:" نمی گذارم شماها جنگ را خوار کنید، می گویند که جنگ افراد ضعیف را نابود می کند، اما آن ها در صلح نیز از بین می روند. فقط جنگ می تواند شکم مردم را سیر کند." (همان 75). تماشاگران نمایش بی شک اینگونه بی بصیرتی یک مادر را، آن هم پس از دست دادن سه فرزندش، نمی پذیرند و در مقابل آن، با تعجب و حیرت موضع می گیرند. برشت به عمد رفتار قهرمان نمایشنامه را غیرعادی جلوه می دهد که تماشاگران را به تفکر و کنش انتقادی وادارد. آن ها رفتار ننه دلاور را تایید نمی کنند و باورشان نمی شود که مادری در چنان شرایط وخیمی، آنگونه عمل کند. آنچه موجب شگفتی تماشاگر می شود این است که ننه دلاور با این همه تحمل صدمات در جنگ باز هم بدان پایبند است و در واقع، به فکر منفعت خویش است (ر.ک.ینز 105).
در فصل یک و دو "قلمروی حیوانات"، نمونه های مشابه چنین رفتاری از "اسمرف" سر می زند. به طور مثال:
1-زمانی که مخاطبان در فصل دو درمی یابند که یکی از دوست پسرهای سابق "اسمرف"، در حقیقت، پدر واقعی "جی"؛ پسر جولیا و خواهرزاده برادران کُدی است در صورتی که در فصل اول، "جِنین کُدی"، در گفتگو با جی، "بَز" را پدر وی می خواند.
2-در فصل یک، با توجه به کینه سابق از کاترین؛ همسر "بز" با دسیسه چینی، دستور قتل وی را به یکی از برادران می دهد که پیشتر، در قتل والدین کاترین در کودکی از طریق آتش افروزی دست داشته است.
3-در صحبت با سه برادر در زندان در فصل دوم و همچنین، با "جی"، می کوشد آنها را علیه "بز" بشوراند که موفق می شود و آنها، یک به یک پشت برادر ناتنی را خالی می کنند حتی با وجود اینکه از دزدی "اسمرف" از بیست سال دزدی برادرها از مکان های مختلف پرده برمی دارد و قصد تقسیم به نسبت مساوی همه اموال مادر ناتنی را دارد.
4-"اسمرف" در بدو ورود به زندان در فصل دوم، یک گروه از زندانیان را با پرداخت پول، به نوچگی خودش درمی آورد و از داخل زندان، دستور قتل پسر ناتنی اش؛ "بز" را صادر می کند.
5-هنگامی که "پوپ" می گوید که کاترین جاسوسی نمی کرده است، بر واجب بودگی قتل همسر "بز" با وجود بی گناهی تاکید می ورزد و هرگز ابراز پشیمانی نمی کند و سکانس های قابل ذکر متعدد دیگر.
در "ننه دلاور" و "اسمرف"، غریزه بقا در سطح بالایی قرار دارد؛ یکی، با گذر از یک جنگ سی ساله، همچنان گاری را می کشد تا رهسپار جنگی دیگر شود و دیگری، در سن شصت سالگی، همچنان به ریاست گروه تبهکاری خانواده کُدی می اندیشد و حتی وقتی "بز" می خواهد او را به تلافی قتل همسرش، به زمین بزند، باز، قدم علم می کند زیرا تجربه سالها زندگی با تبهکاران گوناگون را دارد. 
"ننه دلاور" و "اسمرف"، دو روی یک سکه هستند و یکی، متعلق به گذشته جهان کنونی و دیگری، بازنمایی حال حاضر زیست دنیا است بنابراین، شاید بیراه نباشد که "اسمرف"، مفتخر به دریافت لقبی تازه شود: ننه دلاور دنیای مُدرن.
گفتنی است؛ سریال "قلمروی حیوانات" در نسخه آمریکایی، اقتباسی از فیلم سینمایی "قلمروی حیوانات" به نویسندگی و کارگردانی دیوید میچود، محصول کشور استرالیا است که در سال 2010 به نمایش درآمد و در اثر فوق، جَکی ویوِر، وظیفه ایفای نقش "جِنین (اسمِرف) کُدی" را بر عهده داشت. 
 
 
 
 
 
 
انتهای پیام /  فرزاد جمشیددانایی
583 کلیک ها  سه شنبه, 29 تیر 1400 08:40
این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)

نظر دادن

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت، «راستین آنلاین» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بالا